بنده اهل مازندران هستم و به مدت چهار سال در دانشگاه تبريز درس خوندم. هيج جمعيتي را نمتواني در ايران پيدا كني كه به قوانين مدني به خصوص قوانين عبور و مرور به اندازه ي تبريزي هاي عزيز احترام بگذارند. واقعا" لذت مي بردم وقتي ميديدم مردم چگونه پشت چراغ هاي قرمز عابران منتظر مي ماندند تا سبز شود و عبور كنند. انشا ا... اين كار تبليغ و به نحو مطلوبي به كل ايران گسترش يابد. ما نيازي نداريم از كشورهاي غربي تعريف و تمجيد و از آنها الگو برداري كنيم.
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۲:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۸
من هم پارسال از دیار مازندران گذری داشتم و به شهر لنکران رسیدیم ماشین خاموش کرد و روشن نشد .آقا این مازندرانیهای عزیز وقتی شماره ماشین رو دیدند کلی ازشون مهمان نوازی و محبت دیدیم واصلا یکیشون با موتور رفت و روز تعطیلی مکانیک رو از دم خونه اش آورد تا ماشین رو تعمیر کنه.واقعا از مردم خونگرم و خوب مازندران هر چی بگم کم گفتم.خیلی ارادتمندیم.
ناشناس
||
۲۰:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۸
من هم متولد تبریز و به آن دیار مفتخر. سال پیش به شیراز رفتم و بیماری داشتم انجا، به هر بیمارستانی که رجوع میکردم پرسنل بسیار با محبت و مهربان پاسخ میدادند واقعا از مردم شیراز و پرسنل بیمارستان خاطره خوب فراوان دارم. خداوند ایشان را به مانند مردم تبریز و مازندان و تهران و قم و مشهد و ... توفیقات فراوان بده.
ساکن اشنویه ام و دوره کارشناسی ارشدم را تبریز گذرانده ام، از این شهر بی گدا و از این شهر بی معتاد بسیار برای همشهریانم گفته ام و همچنین از اهمیتی که برای فعالیتهای علمی - هنری قائلند...
حالا اگه وقت سفر هم نداشتند دلایش رو اعلام میکنم تا بخونن
کمک به هم نوع و رشد و ترقی دیگران بالاترین لذت برای مردم تبریزه
تو شهرشون غریبه نیست و همه مثل یک خانواده میمونن پس عاشق شهرشون هستن و پیشرفت هر کدوم از مردم رو پیشرفت خانواده و شهرشون میدونن
بزرگترین بازاری ها ایران تبریزی هستند بطوری که بزرگترین بازار جهان تو تبریز صد در صد فعاله و حتی اکثر بازاری های تهران هم تبریزی هستند
تو بازاریان تبریز نمیتونید کسی رو پیدا کنید که عضور یک صندوق خیریه خصوصی نباشه
اکثرا کسانی که تو صندوق های خیریه عضو هستند گمنام میمونن
بزرگترین کارخانه های مواد خوراکی در تبریز هستند و صاحباشون اهل آذربایجان
کار تو وجود مردمه. مثلا مغازه ای رو با صد هزار اجاره کرده و توش بقالی میزنن اما گدایی نمیکنن
قانع هستند.
بجای اینکه عاشورا و تاسوعا یهویی حسان بدن در طول سال از کسایی که هنگام مراجعه به مغازه پول کافی ندارند از جیب خود مایه میذارند
بزرگترین خیرین مدرسه ساز تبریزی هستند
و دست آخر اینکه دست و دل بازی مردم تبریز همه جا معروفه و پول براشون مهم نیست و راحت خرج میکنند
دوستان علت این امر فقط یک چیزه! من خودم آذری هستم و بارها و بارها تبریز رفته و با مردمش هم آشنا هستم تا حدودی. توی تبریز کسی به گدا پول نمی ده! حتی به آدم حسابی هم به این راحتی پول نمی دن! دلیلش اینه عزیزان!
زیاد خودتون رو درگیر نکنید.
من ساکن یکی از شهرهای کوچک اطراف تبریز هستم ما در شهرمان اشخاص خاصی داریم که مستمندان را قبل از دولت شناسایی و کمک میکنند قبل از اینکه خدانکرده به گدایی بیانجامد مثل تبریز
ای بابا تبریز هم زندگی کردیم و تا حالا که هیچ فرقی با دیگر کلانشهرها ندیدیم توش... آلودگی ، ترافیک، مردم کمابیش منفعت شخصی بین، بی نظمی در رانندگی، آشغال ریختن در معابر و حتی گدا هم دیدیم... من نمیدونم کی این حرفها رو درمیاره آخه؟ من همین دیروز برای سونوگرافی کلیه رفته بودم حداقل 3 مورد گدای با نسخه دیدم فقط در 5 دقیقه پیاده روی.... باید واقع بین بود و اول مشکل رو بپذیریم تا بشه بعدا حلش کرد... اینطور که شماها میگین من الان باید تو تورنتو زندگی می کردم...ولی هرچی فشار میارم به خودم نمیدونم چرا همچین حسی بهم دست نمیده از نظر آلودگی، بی نظمی و دیگر موارد.... بابا... اگر تبریز یا هر شهر دیگه در ایران اینقدر خوب بود که مسوولان برن ازش درس بگیرند بجای خارج رفتن، پس چرا هر وقت میریم خارجه اینهمه تبریزی می بینیم اونجاها اومدن برای زندگی؟ مخصوصا کانادا...؟
پاسخ ها
عبداله رضوی
||
۱۰:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۰
کلاً منظور شما چی بود...؟؟؟!!!
اگه میشه یه تفسیر هم از فرمایشاتتون قرار بدین...
بهمن تهرونی عزیز یک سر به پیج تبریز در ویکی پدیا بزن و مطالعه کن بعد بیا کامنت بده...
ویکی رو که قبول داری...
یک سرچ هم در مورد مطلب زیر در موتورهای جستجو(ترجیحاً گوگل) بکن:
"برای چندمین سال متوالی تبریز به عنوان سالم ترین و ایمن ترین شهر ایران برای زندگی از سوی سازمان ملل انتخاب شد"
موفق باشید
با سلام
بهتر بود گزارشگر محترم یک گزارش تحقیقی در باره این موضوع انجام میداد تا بدور از اظهار نظر های سطحی عوامل موفقیت حل این معضل اجتماعی شناسائی و به بعنوان یک الگو در سطح کشور مورد بهره برداری قرار میگرفت . بطور خلاصه یا ایجاد صندوق حمایت ازمستمندان در دهه پنجاه و سالها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی توسط متدیینین شهر این فعالیت بطور کاملا مردمی و بدور از جنجالهای سیاسی آغاز گردید وضمن جلب اعتماد کامل مردم وارائه کمک های لازم به افراد مستحق واقعی جامعه و ایجاد شغلهای مناسب به آنها تلاش گردید با نظارت کامل از باز تولید متکدیان جلو گیری گردد و این فعالیت در سالهای بعد از انقلاب نیز با قوت کامل و و بصورت کاملا مردمی و غیر سیاسی ادامه پیدا کرد وحتی میتوان گفت که الگوی ایجاد صندوق های کمیته امداد نیز از حرکت صندوق حمایت از مستمندان تبریز استفاده گردید ولی متاسفانه فعالیت جدید از تجربه مردمی قبلی برای نظارت و کنترل افزایش متکدیان و مخصوصا تبدیل فرزندان آنها به گدایان جدید استفاده ننموده و بمانند سایر فعالیت ها بصورت دولتی گسترش یافت و در نتیجه به وضعتی ختم شد که چهره زشت آن هر روز در کشور تاحال توسعه است
فوق العاده مردم با فرهنگ و خوش رویی داره دمه همشون گرم ،
زنده باد ایران زنده باد آذربایجان