با سلام
ضمن تشکر از دکتر سریع القلم عزیز که باب این گفتگوی کهنه را دوباره باز کردند. اینجانب فردی ام که علیرغم معدل بالا و شاگرد اول بودن در دوره راهنمایی بواسطه علاقه به رشته علوم انسانی روی اوردم و تا سطح دکتری نیز ادامه دادم و شاید مشابه من زیاد باشند من خبر ندارم. توجه به رشته های علوم انسانی در جامعه به نسبت ارزشی را که به رشته های فنی مهندسی و پزشکی می دهند خیلی کمتر است در حالیکه بایستی برعکس باشد حال علت انرا بازگو می کنم. تمام علوم در پی کشف حقایق مربوط به پدیده های فیزیکی در حوزه کاری خود هستند از فیزیک گرفته تا شیمی و ... علوم انسانی نیز در پی کشف حقایق انسان است. همه ما مسلمانها میدانیم که انسان مهمترین و با ارزشتری و پیچیده ترین پدیده روی زمین است. این را من نمی گویم و کلام قران است. و او جانشین خدا در روی زمین است و همه چیز را خداوند عالم برای انسان و در خدمت او خلق کرده است. پس علمی هم که بایستی به این پدید ( انسان) بپردازد باید از جایگاه والایی برخوردار باشد. شاید حدیث ( من عرف نفس فقد عرف رب ) برای اهمیت شناخت علوم انسانی که در جهت شناخت انسان هست مطلب مفیدی باشد. همه مشکلات بشر بخصوص در کشورهای توسعه نیافته ناشی از عدم شناخت انسان و جایگاه اوست. و این وظیفه علوم انسانی است. انسان بعنوان والاترین موجود و پدیده روی زمین و محور توسعه است. متاسفانه در کشورهای توسعه نیافته این عنصر ارزشمند فدای عناصر طبیعی و فیزیکی شده است و علت عدم توسعه کشورهای عقب مانده نیز همین بی توجهی به انسان است.
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۲:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۱
البته خوب است به این نکته نظر ارسطو وفلاسفه را نیز اضافه کنید که علوم انسانی را فلسفه اولی خواندند وعلوم ریاضی را فلسفه وسطی وعلوم طبیعی را فلسفه سفلی نام نهادند.
ضمن احترام کامل به استاد عزیز جناب آقای دکتر سریع القلم اینجانب دلسوزی، علم و صداقت ایشان را مورد تحسین قرار می دهم و مطلب ایشان هم کاملا واقع بینانه و عملی و مفید بود اما جای این سوال جدی و اساسی باقی است که طی این مدت طولانی هشت سال و علیرغم علم و اطلاع و یقین ایشان به ایجاد خطرات سنگین برای کشور چرا سکوت؟ هضم این مسئله برایم قابل هضم نیست؟
جناب أقطاي دكتر سريع القلم
مقاله جناب عالي را خواندم. به نظرم نرسيد نياز به هشت سال صبر داشته بأشد. به هر حال نكاتي را به إجمال عرض مي كنم.
١. كليأتي مانند عقلانيت، درست تصميم سازي، عالم بودن، و ... إز زبان هر كه در ايد مقبول است.
٢. به نظرم مي رسد تعريف اين مفاهيم در كنار بكار بردن أن ها إز أهميته بسيار بالا تري برخوردار بأشد. شايد بسياري إز اختلاف ها نه در كلمات، بلكه در تعريف أن ها بأشد. عاقل بودن در تعاليم إسلامي ما بسيار متفاوت إز أن است كه در سياست به معناي امروزي أن بكار مي رود.
٣. أن كه از مقاله شما درك كردم ( كه ممكن است اشتباه نيز بأشد) أن است كه الكو هاي غير إسلامي (براي مثال خانم هيلاري كلينتون و نيز مثال هاي متعدد از أمريكا) در ذهن جناب عالي أهميت بيشتري دارند كه در اين صورت جاي تأمل خواهد داشت.
٤. توصيه جدي بنده به تمام متفكرين اين كشور أن است كه منابع إسلامي را بسيار مطالعه نموده و هر يك در عرصه تخصصي خود مطالبي را براي درك و فهم بهتر خود و نيز براي آرائه به جامعه فرآهم نمأيند.
٥. يك بار مجدد تأكيد مي كنم كه بكار بردن كلمات در كنار تعريف أن ها و مباني ضمانت إجرائي أن ها أرزشمند خواهد بود.
با تشكر - يك استاد دانشكاه تهران
با تشکر از تابناک برای طرح موضوع و از استاد سریع القلم. افرادی مانند ایشان و دکتر رنانی سرمایههای معنوی ایران هستند. نفس طرح موضوعاتی ای چنین، حاکی از ورود ایران ما به مرحله خواندن، تفکر و تجزیه تحلیل است و بر این اساس تصور می کنم از اطرافیان خود مانند ترکیه، مصر و امارات پیشروتر هستیم. شرط پیشرفت ایران را طرح موضوعات مبتلا به توسط نخبگان و مطالعه و آگاهی تک تک ایرانیان می دانم. از خودم شروع کرده ام. ممنون
مطالب استاد سریع القلم با رسالت علمی ای و نیاز ما وزمان تطابق دارد و دولت مردان و صاحبان منصب به آن محتاج ترند تا به این تعالیم
خردمندانه تحق بخشند و جایگاه متناسب با منزلت این ملت بزرگ و تاریخ ساز در این سرزمین تمدن ساز و جهان را فراهم آورند .امید انکه ریس جمهور حقوقدان و با تدبیر حاصل اندیشه سکوت 8 ساله این سیاستمدار و عالم علم سیاست که از مفاخر ما در ایران و جهان است را در د و بستر عملی کند..
اول احیای جایگاه تفکر علمی و نه ابزاری در فرهنگ ملی که اتدیشمندان از گزند بخل و حسد و بد گویی چاپلوسان و تملق گویان مصون باشند که شورای عالی انقلاب فرهنگی چنین وظیفه با چنین اندیشه هایی را باید
دوم ساختارها و نهادهای مردم نهاد سیاسی فرهنگی اجتماعی در چارچوب قانون و نه زدو بند های خا نوادگی و مناسبات قدرت فعال شوند زیرا همانطور که استاد فرمودند ساختارها رفتار سازند ونحبه پروری بدون ساختارهای متناسب با نوع نخبگان مورد نیاز ممکن نیست و متاسفانه کشور ما ساختار های نخبه پروری را حد اکثر تا مقطع دانشگاهی و حوزه می بیند زیرا برای اداره جامعه و کشور در حوزه های فوق دانشگاهی و تجربی از جمله کارکرد صحیح حزبی برنامه ندارد و گاهی نیز آنرا در تعارض با پایگاهای دینی و هییت ها و تکیه ها میداند که اینگونه نیست زیرا نظم اجتماعی و قانون و اخلاق دینی تفکیک ناپذیرند و مکمل یکدیگر
ضمن تشکر از دکتر سریع القلم عزیز که باب این گفتگوی کهنه را دوباره باز کردند. اینجانب فردی ام که علیرغم معدل بالا و شاگرد اول بودن در دوره راهنمایی بواسطه علاقه به رشته علوم انسانی روی اوردم و تا سطح دکتری نیز ادامه دادم و شاید مشابه من زیاد باشند من خبر ندارم. توجه به رشته های علوم انسانی در جامعه به نسبت ارزشی را که به رشته های فنی مهندسی و پزشکی می دهند خیلی کمتر است در حالیکه بایستی برعکس باشد حال علت انرا بازگو می کنم. تمام علوم در پی کشف حقایق مربوط به پدیده های فیزیکی در حوزه کاری خود هستند از فیزیک گرفته تا شیمی و ... علوم انسانی نیز در پی کشف حقایق انسان است. همه ما مسلمانها میدانیم که انسان مهمترین و با ارزشتری و پیچیده ترین پدیده روی زمین است. این را من نمی گویم و کلام قران است. و او جانشین خدا در روی زمین است و همه چیز را خداوند عالم برای انسان و در خدمت او خلق کرده است. پس علمی هم که بایستی به این پدید ( انسان) بپردازد باید از جایگاه والایی برخوردار باشد. شاید حدیث ( من عرف نفس فقد عرف رب ) برای اهمیت شناخت علوم انسانی که در جهت شناخت انسان هست مطلب مفیدی باشد. همه مشکلات بشر بخصوص در کشورهای توسعه نیافته ناشی از عدم شناخت انسان و جایگاه اوست. و این وظیفه علوم انسانی است. انسان بعنوان والاترین موجود و پدیده روی زمین و محور توسعه است. متاسفانه در کشورهای توسعه نیافته این عنصر ارزشمند فدای عناصر طبیعی و فیزیکی شده است و علت عدم توسعه کشورهای عقب مانده نیز همین بی توجهی به انسان است.