شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشه ای دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزلها بمیرد
گروهی بر آنند که این مرغ شیدا
کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد..
آیدین هم دوره دانشگاه برادرم بود... واقعا عاشق کوهستان و در کار کوهنوردی حرفه ای بود.. نمی دونم چی بگم راجبه مرگشون فقط اینکه همه اتفاقا خیلی تلخ بود...اشتباهاتشون ، کم کاری برای نجاتشون ، دعا های مردم ... واقعا در دل مردم جاودانه شدند... بعد از صعود که عشق و هدفشون بود ...خدا روحشون را غرق آرامش کنه
اونها رفتن انگار من رفتم
همه کوهنوردا ارزوشون رفتن به اون اوجه .
خوشا به اراده های بلند. اونهایی که تنبلی را گذاشتن کنار،
درود بر مردان با اراده، روح خلیل اقبالی هم شاد.
خدا رحمتشان کند ارامشی که تو کوهستان هست هیچ جای دنیا نیست وقتی یه قله را فتح میکنی ومیشینی تا خستگی از تنت بره اونموقع میفهمی که دراصل خوتا فتح کردی که تونستی اینهمه رنج ومشقت رو تحمل کنی وبری بالا وچنان احساس غرور وارامش میکنی که وصف ناشدنیه
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشه ای دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزلها بمیرد
گروهی بر آنند که این مرغ شیدا
کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد..