تو کشور انها هر کسی علم بیشتری داشته باشه مورد توجه زیادی قرار می گیره ولی تو کشور ما نه. به عنوان مثال یارو چندین مقاله معتبر داده و هیچ نوع در امدی نداره وقتی از کشور خارج شد تازه می فهمند که بله فلانی در زمینه فلان علم داشت و باید براش نامه بفرستیم برگرد
به نظر من اين مساله كاملا به فرهنگ ارتباط پيدا مي كنه. اگر كتاب نمي خونيم يك دليل خيلي ساده داره و اون اينه كه احساس نياز به خوندن و دانستن در خودمون نداريم و منفعتي هم در اون نمي بينيم. هر كس جايي سرمايه گذاري مي كنه كه در اون منفعتي ببينه.
اول با دقت مقاله را مطالعه کنید بعد هم نظرات هم وطنان رامطالعه کنید تاببینید چقدر بیچاره ایم وحتی بنظر خودمان هم رحم نمیکنیم و احترام نمیگذاریم واقعا جای تاسف وغصه خوردن داره وای برما مردم ایران بااین منش ورفتار وطرز فکر...
با سلام به دوستان.
اگر در برخورد با هر مساله چندتا "چرا؟" بپرسیم خیلی بهتره تا اینکه همینجوری چندتا نظر بدیم.
" اصلا چرا باید کتاب بخونیم ؟ "
اگر جواب این سوال برای کسی حل بشه نیازی به نظرات ما هم نخواهد بود.
موفق و موید باشین.
من خودم نویسنده ام با بیش از ده کتاب تالیفی . بعضی کتابهایم دو تا سه و یا بیشتر هم به چاپ رسیده اند و اوایل انقلاب بعضی کتابهایم تا سیصد هزار نسخه هم فروش داشته اند ولی با حق التالیف ناچیزی که از ناشر در یافت کرده ام هنوز یک اتاق از خودم ندارم که در آن به آسودگی خیال زندگی کنم و کتاب بنویسم . اکنون کتاب بسیار مهمی در دو جلد نوشته ام و با اینکه مدت هاست ناشرین قبلی کتابهایم و چند ناشر دیگر برای چاپ آن ابراز تمایل کرده اند ولی واقعا رغبتی در خودم احساس نمی کنم. حتی روزی تصمیم گرفتم امتیاز مادی و معنوی کتاب را برای همیشه به کسی که داری پول و ثروت است و تنها می خواهد کتابی به نام خود داشته باشد بفروشم و در ازای این امتیازی که می گیرد پول منطقی و قابل توجهی به من بدهد که دست کم معادل ده هزار نسخه با حق التالیف 15 در صدی که تا امروز ناشر به من داده است باشد ولی یک جا این پول را بگیرم نه آن گونه که ناشران پرداخت می کنند و همان حق التالیف ناچیز را در سه قسط. این را گفتم تا بدانید وضع نویسنده در این مملکت چگونه است که حاضر است کتابی را که سال ها برای نوشتنش زحمت کشیده و شیره جان اوست به راحتی از امتیاز معنوی آن بگذرد.