مقاله ای که بر اساس واقعیتها نوشته نشود می شود این. فقط تقلید و تمجید از غرب که نشد ایده.ما باید معایب نمایشگاه تهران را رفع کنیم.اینجوری خودمان الگوی دیگران خواهیم شد
مشکلات نشر کتاب و حرفه های کتابفروشی و ناشری در ایران ریشه در توسعه نیافتگی فرهنگی اجتماع دارد . در مطالعه تاریخ اجتماعی ایران متوجه می شویم که مردم ساکن در این فلات پهناور در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود دارای فرهنگ شفاهی بوده و با فرهنگ نوشتاری هم سوئی نداشته اند.به همین لحاظ است که همواره علما و دانشمندان ایرانی در نوشته ها و کتابها و نامه های خود از بی توجهی و بی اعتنایی جامعه گلایه مند بوده اند.بدین لحاظ باید اذعان داشت در کشوری با هفتاد میلیون جمعیت که حداقل چهل میلیون نفر از آن باید به نوعی با کتاب و مطالعه به اجبار و یا به میل شخصی درگیر باشند تیراژ معمول حدود دو هزار نسخه است و دائما این تیراژ رو به کاهش است مشکل موجود یک چالش اجتماعی بزرگ است که برای حل آن متخصصان و کارشناسان آگاه بایستی دخالت نمایند. نمایشگاه کتاب در ایران به تبع این مسائل در واقع نمایشی مضحک برای رد و بدل شدن و گردش پول ورفع مشکلات مالی تعدادی از دست اندر کاران بازار کتاب و نشر در ایران است و با مفهوم واقعی نمایشگاه کتاب در جهان فاصله ای زیاد دارد. البته باید بدانیم که مردم ایران با توجه به تاریخ و فرهنگ و تمدن پر شکوه خویش قادرند به مشکلات این حوزه فائق آیند.
قیاس نمایشگاه کتاب تهران و فرانکفورت درست نیست. در کشور ما که مردم خرید کتاب و خواندن آن را در سبد کالای خود ندارند دولت نمایشگاه را با سوبسیدهای فراوان برگزار می کند تا ناشران کتاب بفروشند. نمایشگاه کتاب تهران برای ناشران در حکم بازار شب عید است برای کاسبان.
در نمايشگاه كتاب در شهرستان در پيش فروش كتاب شركت كردم پول را نقدا دادم و فيش پرداخت را تحويل گرفتم ! سال بعد فروشنده در نمايشگاه بعدي و سال بعد اون هم شركت نكرد ! تلفني فقط قول مي داد. در سال دوم من فهميدم مسيولين نمايشگاه مي توانند پي گيري كنند ! انها يك ناشر ديگر را مجبور كردند معادل پرداختي من بن به حقير پرداخت كنند هر چه در نمايشگاه گشتم كتابي درخور پيدا نكردم و در نتيجه مجبور شدم يه مشت اشغال به نام كتاب بخرم از انواع اشپزي گرفته تا خانه داري و لباس دوزي و رمان هاي صد تا يه غاز !