واقعاً مو به تنم سیخ شد و اشک در چشمانم جمع. خدایا ما را شرمنده این دلاورمردان نکن. اکیداً توصیه می کنم یک فیلم داستانی از این رخداد ساخته شود که البته تأثیرات مثبت فراوانی خواهد داشت.
ضمن درودبه محضرشهداوخانواده های استوارشون،که من به شخصه خودم رو مدیونشون میدونم تاابد،ازبچه هامیخام برن عملیات مسلم رومطالعه کنند،مظلومیت درعین شجاعت ودلاوری اونجاجلوه گره،درضمن میخاستم یادآوری کنم که سومارجزواستان کرمانشاهه(تابی جون یکی طلبت)درودبرشهدای مظلوم عملیات مسلم
من در مورد این بقعه متبرک شنیده بودم ولی انرا ندیده بودم سالها پیش حدود شاید 5 یا 6 سال پیش یک شب خواب دیدم که در انجا هستم . بنا بر این عزم کردم و یک روز بعد از ظهر به انجا رفتم هیچکس انجا نبود ابتدا سر قبر شهدا ا فاتحه دادم و بعد برای انها و برای خودم نماز خواندم بعد که دوباره برای خواندن فاتحه امدم دیدم روی یکی از قبرها که در عکس مشخص است به خدا فکر کنم همین قبر سوم بود یا دوم از سمت راست بود که من دیدم یک گلوله ارپی جی که عمل نکرده بود رویش یک زنجیر و یک پلاک بود رویش نوشته بود ( کربلا جبهه ها یادش به خیر ! ) من انرا به عنوان هدیه بردشتم احساس کردم برای من گذاشته شده است . هنوز هم دارمش . گاهی اوقات می گذارم روی میز کارم . هرکس می پرسد این چیست می گویم اینرا یک شهید گمنام به من هدیه داده است ! بعضی ها متوجه تضاد حرف من می شوند و می گویند اگر گمنام است پس چطور به تو هدیه داده است ! خلاصه خیلی برایم عزیز است . گفتم بگویم شاید برای بعضی ها جالب باشد .