توی مدرسه شروع کردن به پخش بازی از رادیو.
همه هم اومدن تو حیاط. یادش بخیر. مدرسه که تعطیل شد بچه ها با التماس از راننده خواستن ببردمون میدون هفت حوض . هی غوغایی بود. دبیرستان سمیه
واقعا يادش بخير چه روزي و چه روزهايي بود. حتي بازي با چين و ساير تيم هاي اون روزها هم خاطره خوشي براي ما جوانان و نوجوانان اون روزهاست. ولي واقعا جاي بررسي داره كه چرا ديگه از اون شادي ها و يكدلي ها خبري نيست؟ چرا ديگه به ورزشگاه هاي ما 100 هزار نفر نمياد؟ چرا پول براي مردم ما همه چيز شده؟ و چراهاي ديگر....
من تبریز دانشجو بودم و داشتم به خونه مون تو اردبیل بازمیگشتم....گزارش بازی رو هم از طریق رادیوی اتوبوس گوش میدادیم....وقتی خداداد گل دوم رو زد از شدت هیجان و ذوق و شوق مسافرا اتوبوس داشت میرفت هوا....راننده بعد از پایان بازی ماشین رو کنار جاده پارک کرد و همه داشتیم کنار ماشین تا یه ربع بیست دقیقه می رقصیدیم و شادی می کردیم
همه هم اومدن تو حیاط. یادش بخیر. مدرسه که تعطیل شد بچه ها با التماس از راننده خواستن ببردمون میدون هفت حوض . هی غوغایی بود. دبیرستان سمیه