امین
|
-
|
۱۴:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۰
اکثر ارگانها برای جبران تاثیر تورم در زندگی کارمندان خود هزینه خدماتی که ارائه می کنند را افزایش داده اند (مثل : هزینه گذرنامه ، صدور کارت ملی ، تعویض پلاک و ...) و این پولها به سادگی آب نوشیدن از جیب معلم خارج شده و جایی وجود ندارد که جبران هزینه های زندگی معمان را بکند ! وزات آموزش و پرورش اگر نمی تواند برای تامین معیشت زندگی معلمان حقوق ها را زیاد کند لااقل در هیات دولت برای معلمان برخی معافیت های دریافت خدمات از ارگانهای دولتی را تصویب کند .
کو گوش شنوا؟
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۰
من با 18سال سابقه در یک کلان شهر تدریس دارم به نظرمن 10سالی که در مناطق محروم وروستایی کار میکردم تفاوت دارد در شهر بزرگ فقط استرس وترافیک اتلاف وقت چند ساعته برای رفت وبرگشت ومهمتر از همه هزینه های بیشتر وحقوق کمتر است
علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۰
معلم خیلی وقت است جز آثار تاریخی شده دیگر کسی توجه ندارد
پیمان
|
Switzerland
|
۱۵:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۰
سلام می خواستم چند نکته رو اینجا خدمت همه عرض کنم
من هم معلم هستم و هم بنا بر ضرورت زندگی در یک شرکت کار می کنم
3 روز در هفته معلم و سه روز دیگه کارمند
خدا رو شاهد می گیرم اون سه روزی رو که توی شرکت کار می کنم اصلا منو اذیت نمی کنه اما وقتی مدرسه می رم انگار منو می خوان به زندان ببرن
کاش یکی از این آقایانی که می گن شما همش تعطیلید و باز هم اعتراض دارید رو بیارین و یک ماه با ما بیان مدرسه تا درک کنن 15 دقیقه زنگ تفریح چقدر با ارزش تر از هر زمانی دیگه میشه
توی اداره همش مگس پروونیه و بس
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۰
من هم يك فرهنگي در شهر تهران وضعيتم به مراتب بدتر است ، اجراه نشيني، دوري راه، آلودگي هوا، داشتن دانشجوي دانشگاه آزاد، حقوق بسيار كم، و بدون هيچ مزايا، تورم شهر تهران و بسيار موارد ديگر...
زندگي بسيار سخت شده و من شرمنده همسرم هستم، حتي يك مسافر كوتاه و كم خرج هو چند سال است كه نرفته ايم...
رعنا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۰
سلام.فاصله بین آموزشگاه و محل زندگی من 150 کیلومتر است اما چون دخترم در دبیرستان فرزانگان درس می خونه و پسرم دوم دبستانه امکان بیتوته در محل رو ندارم. هر چی به مسئولین منطقه میگم فقط میگن آخی!!!!!!! انگار لذت می برن که خودشون 15 دقیقه تا خونشون راه دارن و من 2 ساعت.تازه من با مدرک کارشتاسی ارشد حقوقم به مراتب از اونها کمتر هم هست.عدالت شغلی یعنی این.
ali
|
United States
|
۱۷:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۰
آقاي مهدوي با سلام
نميدانم سمت شما چيست . وتا چه حد تيغتان ميبرد که مشکلات معلمان را به گوش مسئولين برسانيد .
اينهائي که همه فرموده ايد براي يک شاغل شايد توجيهي را ارائه کنند ولي براي يک بازنشسته چه توجيهي دارند که پرونده حقوقي او را بعد از بازنشسته شدن براي اينکه در تهران ساگن است به اين شهر منتقل نميکنند آيا مستند به بخشنامه دولت سابق اين تضيع حق و نگاه تبعيدي قابل توجيه است .
بازنشسته اي که حقوقش را سازمان ديگري ميدهد و در سن باز نشستگي به هزار و يک دليل عقلي و عاطفي ميبايست دوران آرامشش را طي کند و چه آرامشي طرفيني بالاتر ازين که در کنار فرزندانش که در تهران شاغلند ويا ازدواج نموده اند و در سن کهولت به آنان نيازمند است در کنار آنها باشد .
و حال با اين تصميم محروم کردن او از امکانات رفاهي که استاني است و کانون هاي بازنشستگي هر استان فقط به اعضاء خود ارائه ميکنند منطقي است .
آيا تا چه سني او قادراست براي کارهاي اداري خود به اين شهرستان و آن شهرستان سفر کند .
حتي از دريافت کالاهائي که دولت به عنوان سبد حمايتي اعلام ميکنند و فقط در تعاونيهاي محل بازنشستگي بايد دريافت نمود نيز محرومند .
شايسته است سازمان آموزش و پروش تهران همانند ساير سازمانها اين تضيع حقوق را که با يک کار غير کارشناسي در دولت قبل بر او تحميل شده در دولت تدبير و اميد . مطرح و ازاين قشر رفع ظلم نمايد .
به اميد پيگيري شما
و اعلام نتيجه
مهربان توسی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۰
من فرهتگی امیدوارم هر فرهنگی در نزدیکترین مدرسه به محل سکونت خدمت کند انشاا... و بیعدالتی در نقل وانتقالها برطرف شود
محمدی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۰
من هم موافقم وقتی همسر من به شهری دیگر منتقل میشود چرا نباید من را منتقل کنند.به نظر شما وقتی معلمی با این حقوق ناچیز و کلی قرض و قسط و تازه همسرش در یک شهر دیگر می تواند تمرکز کند و راحت تدریس کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۰
یازده از سابقه تدریس را در مناطق محروم کار کردم ساعت پنج صبح بیدار می شدیم و با بدبختی به تر مینال می رسیدیم گاهی مجبور بودیم تمام مسیر راه را سرپا باشیم. .تا ساعت هفت و ربع به محل کار برسیم. ....اکثر اوقات شب ساعت هشت شب به خانه بر می گشتیم. ...توی سیل و....خرابی جاده می ماندیم. ....جرممان معلم بودنمان بود و نداشتن پارتی. ...وقتی بالاخره منتقل شدیم در مرکز استان همکارهایی را می دیدیم که هرگز خارج از مرکز نرفته بودند. ...ود بهترین مدارش تدریس می کردند. .... .......ی