واقعاً آیا با این همه مخارجی که برا ی فراهم کردن زندگی کوچک وجود به دوش جوانان است آیا مجالی برای ازدواج و فکر کردن در مورد آن وجود دارد فقط چاره کار حل مشکل بیکاری جوانان است جوانی که در دانشگاه 6 سال از عمر خود را سپری کرده نباید با این وضع بیکاری جامعه انتظار داشت که به فکر ازدواج بیافتد زیرا با خود می گوید که من خودم اضافه هستم باز کسی را هم دنبالم بندازم و بیچاره اش کنم بله حقیقت این است نه میل جنسی و این جور حرف ها کمی بیاید واقعیت پندار باشیم تا جوانی نتواند دست در جیب خودش کند ازدواج جزء بدبختی برایش چیزی ندارد
نیاز جنسی همچون نیاز به آب و غذاست، اگر زمینه تحریکات آنرا که به وفور فراهم است، کنترل نکنیم این نیاز شدت بیشتری به خود می گیرد در زمان عدم دسترسی به اطفا هم شدت آن بیشتر می شود(برای اثبات متاهلان به خود رجوع کنند هنگامی که از همسر خود دور هستند! ) کشور ما در این موضوع در یک پیچ تاریخی قرار گرفته که اگر حل نشود نسلهای آتی ما بیمار و ضعیف(روحی و جسمی) خواهند شد و نتایج آن واضح و مبرهن است... بیایید طرحی نو در اندازیم.
بيشتر اقايان متاهل در دوران تجرد خود دچار اين مشكلات شده اند ولي حالا خودرا درمقام پند واندرز خواهان سركوب غايز جنسي جوانان هستند چند سال سركوب الان سن ازدواج به بالاي 33سال رسيده ،اقايان متاهل را يك هفته از خانواده هايشان دور كنيد تا مشكل مجردها را درك كنند
نیاز جنسی هم مانند نیاز خوراک و پوشاک و همه نیازهای دیگر انسان هست ومتاسفانه در کشور ما هر کسی بخواهد به نیازجنسی خود نیز پاسخ دهد مجبور به زیرپاگذاشتن مسائلی هست با توجه شرایط بد اقتصادی وشرایط بد اجتماعی و قوانین و ..... باعث میشه فساد بیشتر ترویج پیدا کنه ....
ذهن انسان اگر درگیر سرکوب یا پاسخ دهی نامناسب به نیاز جنسی باشد در هر دو حالت دچار پوچی و افسردگی خواهد شد
در جامعه ما آمار دختران افسرده بیشتر از پسران هست دلیلش هم اینه که دختران به دلیل محدودیت های اجتماعی و درون خانوادگی این نیازهاشونو بیشتر سرکوب میکنند.
جوانانی که نیازهای جنسیشونو سرکوب کردند وضعیت بدتری نسبت به کسانی دارند که به روشهای نامتعارف دنبال پاسخ دادند به این غرایزشان بودند
و حتی بعد از ازدواج هم در ابراز احساساشون دچار مشکل میشوند