ما دو گونه با آدمهایی که نمی شناسیم آشنا میشویم . دسته ی اول کسانی هستند که تا وقتی آنها را نشناخته ایم برای ما عزیزترند تا وقتی با آنان بیشتر آشنا شدیم !! و گروه دوم بر عکس این دسته اند یعنی تا وقتی آنها را نمی شناسیم شاید چندان عزیز نیستند و مورد توجه و اقبال ما نیستند اما اگر آرام آرام با آنان بطور اتفاقی یا بخاطر نیاز یا ضرورتی آشنا شدیم تازه عزیز میشوند و بیشتر با آن روی سکه ی شخصیت آنان یعنی شخصیت حقیقی و پنهان آنان آشنا میشویم و تازه مشتاقتر میشویم بیشتر و بیشتر با آنان آشنا شویم و در وجود آنان حل شویم. چنین است که حتی بعد بی اختیار شیفته ی آن خودٍ پنهان آنان میشویم و دلباخته ی وجودی میشویم که تاکنون مثل گنجی پنهان بود که در دور دستها در پی آن بودیم در حالیکه در همین نزدیکی ها بود ! و این از شگفتی روابط آدمها و شناخت ما آدمها از یکدیگر است . آشنایی ما با خیلی از بزرگان یا کسانی که روزی در زندگی ما نقش مهمی را ایفا کرده اند و میکنند خیلی وقتها اینگونه است که آغاز میشود .و شهید بزرگوار که الگوی واقعی نسل امروز خواه بود از دسته دوم است . ..ما درون را بنگریم و حال را ........نی برون را بنگریم وقال را ...
خانم تندگویان متاسفانه اینها دوست دارند افراد را به سلیقه خودشان به خورد مردم دهند، برای همین است که واقعیت چمران، جلال، رجایی و... با آنچه به خورد جوانان داده اند فرق دارد و اگر موفق به مصادره به مطلوب نشوند شهید را هم حذف می کنند، شک نکن پروسه حذف تندگویان شروع شده است...
آفرين به نفر ناشناس آخرى كه فرموده "چرا هر دو نباشند"
كتاب حرمان هور اثر شهيد والامقام احمدرضا احدى را بخوانيد هم از ژان وال ژان سخن مى گويد هم از على اصغر و حرمله، بدو ورود داوطلبانه به جبهه مثل همه جوان هاى عادى بود ولى بعد از چند سال، قبل از شهادتش چهره ديگرى شد. هم متين و با وقار وهم شوخ و خندان هم سر به زير و متواضع هم پر تحرك و اهل فوتبال، هم با نزاكت و هم اهل شوخى فيزيكى و بزن بزن با رفقا، هم اهل نماز شب هم شير ميدان جبهه ها، هم آرام هم شجاع و دلير، اهل خنده و روحيه حتى شب عمليات رزمندگان، هم غم عميق در وجودش هنگام شهادت رفقا هم چهره اى با نشاط براى ايجاد روحيه در دسته و گروهان، همچون مولايش امير مؤمنان على (ع)،
روحش شاد
انظر الی ما قال ... ولاتنظر الی من قال
روحش شاد ،خانوادهاش سرافراز وخدایش راضی .