بعد از فوت داییم که چندین سال از سرطان رنج میبرد وقتی رفتیم شهرستان و برگشتیم دیدیم خونه کاملا بهم ریخته و اینقدر دزدان وقت داشتن که هرجایی که فکرشو بکنید گشته بودن
بعد از اون نتونستیم تو خونه بمونیم خونه رو بابام تو چند هفته عوض کرد
یه حس بد همیشه باهامون بود
تازه متوجه یک کلاهبرداری بزرگ و آرام طی سالیان اخیر از اموالم توسط زن و شوهری مسن که شرکت را به ایشان سپرده بودم شدم که با چهره سازی مذهبی و جلب اعتماد من موفق به این کار شدن خلاصه آدم از نقطه اعتمادش ضربه میخوره و افزایش سرقتها و کلاهبرداری ناشی از نادیده گرفتن نکات ایمنی و نبود راستی آزمایی است.
سلام
آخرین بار رمز بانکی اینترنتی بنده هک شد ، که از حسابم پول برداشتن ! اما دزدها توسط پلیس فتای کرمانشاه دستگیر شدند . وکیل آقا دزدها برای جلب رضایت مبلغ سرقت شده از حسابم رو برگردوند و حتی پول گواهی محضر رو هم داد . چون جوون بودن رضایت دادم . ولی پولی که از حسابم برداشتن اصلا متوجه نشدم !!! واقعا حرفه ای بودن . ولی حرفه ای تر از اونها پلیس فتا بود . دمشون گرم
چهار سال پیش شبانه به دامپروری پدر اینجانب دستبرد زدند دزدان شناسایی و بعد از یکسال با تلاش خودمان ستگیر شدند به بیش از 10 ها مورد سرقت حشام اعتراف کردند نه احشام را برگرداندن ونه پولی دادند و یکسال بعد هم ازاد شدند و دوباره به شغل شریف خود ادامه می دهند در ضمن این افراد را از 30 سال پیش می شناسم و جز دزذی احشام و خانه کار دیگر ندارند سرقت دستگیری یکسال حبس ازاد سرقت دستگیری حبس ازاد و داستان ادامه دارد زمانی خودش بود الان پسر هایش هم همکارش شده اند
من تازه ازدواج کردم دزد زد تمام زندگیمو برد از طلا تا تلوزیون و لپ تاپ تحملش سخت بود ولی الان که کارفرمای نامرد نه عیدی میده نه بیمه منو رد می کنه واقعا دارم له میشم.
پاسخ ها
ماچياني
||
۱۲:۴۴ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۲
ارزوي موفقيت براي شما و احساس همدردي
رضا
||
۱۳:۳۲ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۲
جفتشون دزدند البته کارفرماتون شاه دزدند
ناشناس
||
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۳
منم در ابتدای زندگی مشترک هستم خودمو جای شما گذاشتم خیلی دلم گرفت خدا برات بسازه توکل کن
محمد
||
۱۵:۲۵ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۳
خدا بزرگه داداش مهدی
جوونی ، کار میکنی ؛ انشاالله جبران میشه
امیدت به خدا باشه
خونه ما رو دزد زد ، ضرر مالي هيچ ، بدتر از اون احساس عدم امنيت و ورورد يک مشت غريبه که تمام خونه رو زير و رو کردن تا هميشه آدم رو آزار ميده ....
و پليس که اومد گفت وسايل رو جمع کنين بگيرين بخوابين کاري نميشه کرد ......
من و خانواده ام توی خانه مان خواب بودیم امدن کلی وسایل (موبایل پول لپ تاب کیف مدارک و ...)بردن .همان شب توی چهار خانه دیگه توی محله مان رفتن .اگاهی پیگیری کرد و با خط موبایل ردشون را گرفتن می گفت سارقین مسلح بودند که سابقه سرقت مسلحانه هم داشتند و خوب شده بیدار نشدین.دو سالی هم پرونده باز بود و انصافا آگاهی هم پیگیری می کرد.هر چند مدت زنگ می زدند می گفتن قاضی گفته پرونده مختومه می شه بیایید مجدد برای پیگیری شکایت کنید تا ما دنبال کنیم.بعد از چند بار ما دیگه پیگیری نکردیم. برای من این سوال بود که چرا با توجه به نوع سرقت و ابعاد آن هی شکایت ما را می خواهد و چرا با اینکه پرونده به نتیجه نرسیده می بایست با شکایت ما از مختومه شدن آن جلوگیری کرد.ابعاد روانی این موضوع به گونه ای بود که با گذشت بیش از 2 سال هنوز خانم و بچه ها می ترسیدند حتی روز توی خانه تنها بمانند.
اولين و آخرين بار سال 82 خودروي پيکان ما رو دزد برد البته بعد 2 ساعت گشت بسيج پيداش کرد و لي 10 روز طول کشيد از آگاهي بگيريمش!!!
البته برخي وسايلش هم گم شده بود!!
از اون موقع تا به امروز از پارک ماشين تو خيابون شديدا ميترسم و وقتي ماشينو پارک ميکنم فکر ميکنم برگردم بردنش. البته ماشنم ديگه پيکان نيست.
پاسخ ها
محمد
||
۱۵:۲۸ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۳
یه زمان این گشت های بسیج بود که امنیت رو برقرار می کرد. من که خیلی چشمم از برخی از نیروهای پلیس آب نمی خوره.
درست شب عيد92 درحالي فقط 15 روز بود به خانه جديد رفته بوديم ودروقتيكه به شهرستان رفته بودم خانه ام درتهران مورد سرقت قرارگرفت وبا تلفن يكي ازهمسايگان مطلع شدم خدا مي داند تا به تهران رسيديم چه حالي داشتيم از آن تاريخ به بعد خانواده ام از اين خانه مي ترسند ونمي خواهند دراين منزل زندگي كنند بچه هايم ؛ هم درايام عيد ترسيده بودند و هم اينكه اكنون درصورت نياز به تنهايي خانه نمي مانند ازلحاظ روحي خيلي بيشتر ضرر كردم رفتار پرسنل نيروي انتظامي درزمان تشكيل پرونده خيلي خوب بود هرچند سارق منزل بنده تاحالا معلوم نشده است ولي دادگاه آنقدرشلوغ بود كه آدم ازشكايت وپيگيري آن خسته مي شود
بعد از اون نتونستیم تو خونه بمونیم خونه رو بابام تو چند هفته عوض کرد
یه حس بد همیشه باهامون بود