برادرم ابراهيم حاتمي كيا كه تا بحال از نزديك هم تورا نديده ام اما بسان آنم شعر استاد سخن معاصر حضرت شهريار كه ميگويد : به علي شناختم من بخدا قسم خدا را
من نيز به لطف لطافت و صراحت بيان شما و هنر اصيل شماجنگ و دفاع مقدس و بود و نبود آنرا شناختم .
با لذت وصف نشدني سماع عاشقانه استاد پرستوئي را با صداي دلنشين عود شما در فيلمهايت ميبينم و مست ميشوم. برادرم باز هم فيلم بساز به همين سادگي....
يا علي
"همان بلندگویی بود که در همه فیلمها از آن استفاده میکنم. حالا دست بچهها افتاده بود. من بین دو راهی مانده بودم؛ یا به همان روش پدر، یا به روش نوجوانی خودم." اين مرا به ياد فيلم " زنده باد زاپاتا " انداخت جايي كه زاپاتا بعد از رسيدن به قدرت دور اسم شخصي كه انتقاد ميكرد دايره قرمز كشيد و بلافاصله بياد زماني افتاد كه دور اسم خودش دايره قرمز ميكشيدند ! . . . زاپاتا بلافاصله اين رويه را اصلاح كرد ولي انقلابيوني كه اين را متوجه نشوند خود ممكن است به ديكتاتور تبديل شوند .