فرض اينكه گفته اشان صحيح باشد اما چند سوال
1- تعريف شما از شادي چيست
2-ايا هر شادي درست است
3-از چه راه كاري مي توان شادي يك جامعه را اندازه گيري كرد
4-چه كسي صلاحيت دارد در اين مورد سخن بگويد
5- مبناي مقايسه شما كدام كشور است
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۸:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
"چه كسي صلاحيت دارد در اين مورد سخن بگويد"
یعنی چی!؟ اظهار نظر رو هم از مردم بگیریم!؟
محسن
||
۱۹:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
1- با سوالات ابهام آمیز سفسطه نکن. مشابه سوالات 1و 3 رو میشه برای هر مفهوم انتزاعی مطرح کرد. جواب خودت برای این سوالا چیه؟
2-مبنای مقایسه: آمار نزاع خیابانی ،خودکشی، طلاق ، خیانت ،قتل های خانوادگی، زورگیری و...
بله شادی از جامعه ایرانی رخت بربسته است
اخبار را که نگاه می کنی خبر بد میدهد --- روزنامه ها را که می خوانی خبر بد می دهند ---- سایتها را که بررسی می کنی همش نوشته اند یک خبر بد -- یک اتفاق بد ---- همین بدبده ها است که مردم دارند همگی از دم بد می شوند...
رفتارهای خشمگین و غضبناک و اهانت آمیز و تحقیر دیگران و خودبزرگ بینی و پرخاشگرانه این ها همه علائم کمبود عشق با کلیه مظاهر آن و تبعات و تعلقات آن است
در شهری که عشق با تمام معانی و ابعاد و نسخه ها و با تمامی ریشه ها و مصادیق عینی آن و در تمامی سطوح گم بشود خب نتیجه همین است که شما و بنده می بینیم جوانان ازدواج نمی کنند و ازدواج کرده ها بچه نمی آورند و یا طلاق می گیرند و یا جدا زندگی می کنند و یا رابطه بین همسران به حداقل می رسد جلسات زنان با زنان زیاد و جلسات مردان وتو می شود مردان آب آور خانه می شوند مردان فقط راننده و کارت بانکی هستند و ارزش شان در حد همان دو روز اول ماه است که پولی در حساب دارند مردانگی شان فقط در شناسنامه و در حد کارت ملی و ثبت عنوان خانواده در صفحه یارانه است و محبت را هم فقط در کتب اساطیری می توان یاد کرد و امروز دیگر اسامی تهمینه لیلی شیرین زلیخا محبوبه و … از هویت و فرهنگ ما خارج شده و حتی یاد نام های گلاره و نسترن و شقایق ما را به یاد فیس بوک می اندازد و بر دیوار اتاق خانه ها دیگر عکس هایشان هم نیست و ... آیا ما در جنگیم؟ چقدر؟ کجا؟ با کی؟ تا کی؟ و چرا؟
تو فرهنگ ما اگه کسی زیاد بخنده بعد رفتنش میگن چقدر ادم سبک و لوده ای هست ولی اگه ادمی مردم رو بگریونه میگن به به چه ادم سنگین وخوبیه عده ای این وضعیت رومیخوان ....
فرهنگ غنی ایرانی که در کلام بزرگان و عرفا و شاعران ایران پهناور آمده است،همه و همه این را می گوید که شاد باش و شاد زی (زیستن).
اگر احساس می کنید که درموسیقی اصیل ایرانی از غم صحبتی می شود این غم یار است و غم دوری از یار یاران یا پروردگار جهانیان است و اصل طلب و شاد بودن در مسیر طلب می باشد.
ما ایرانی ها را از فرهنگ غنی و جهانیمان دور کرده اند و آه و اندوه را برایمان آورده اند....
جناب کربلا شاید 5شنبه و جمعه های شما با استخری که بلیتش رایگانه و کنسرتی که البته با اکراه و برای نظارت میرید پر باشه. شاید 5 شنبه جمعه ها به مجتمع های تفریحی برید که آدرسشو فقط خودتون بلدید. ولی امثال من تفریحش دود کردن ارزونترین سیگار (که از سود اونم نگذشتن و تقلبی شده) و چشم دوختن به زمینه. چون اگه سرمو بیارم بالا همین یذره خوشیم با دیدن وضع خیابونا و ماشینای مدل بالا جاشو به احساس جیگر بودن میده. اگر منم به جای درس خوندن میرفتم دنبال پول و با خالی بندی و چاپلوسی جیبم و پر میکردم(که اگر به عقب برگردم هم نمیکنم) الان شاد بودم. شاد بودن خرج داره اخوی. پولش باشه ما هم بلدیم شاد باشیم. باور کن
پاسخ ها
کربلا183
||
۲۱:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
اقا محسن :
اولا من یه قانون کلی رو بر اساس رفت و امد مردم گفتم ....
دوما گفتم که ما باید با امکاناتی که داریم برای خودمون شادی رو بسازیم ....
سوما گفتم که دین به منو تو یاد داده برای ارزوها و اهدافمون تلاش کنیم نه اینکه سرمون نگیریم بالا که حسرت ماشین مدل بالا و غیره رو بخوریم
چهارما: کسی که بخواد با چابلوسی و خالی بندی و غیره پول در بیاره همون بهتر که در نیاره ..چون باید خرج دعوا دکتر و بدبختی ها کنه...این قانون خداوند و طبیعته...
پنجما منم تو تهرانم مثل تو و خیلی از جوونای دیگه زندگی میکنم مستاجری و متاهلی با ماهی350 تومن در امد...پس درک میکنم خیلی چیز ها رو و همچنین بمرفه بی درد هم نیستم ...
و دست اخر اینکه بازم میگم ما باید با امکانتی که داریم شادی رو برای خودمون بسازیم و برای اهدافمون هرچه که هست تلاش کنیم...
شادی یعنی به آئین وفرهنگ عمل بشود یکی از آنها ازدواج به موقع جوانان
از زمینه هایش که اهمیت کمتری نسبت به واجبات آن دارد پدر بتواندبرای فرزندانش
جهیزیه تهیه کند