در کشورمان تفکرات سیاسی متفاوتی وجود دارد و این برای جمهوری اسلامی مایه افتخار است. اما در همه جای دنیا اینگونه است که گرایشهای متفاوت معمولا در اصولی اشتراک نظر دارند مانند احزاب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا. و نقطه اشتراک احزاب و تفکرات سیاسی موجود در ایران نیز باید آرمانهای انقلاب یعنی جمهوریت و اسلامیت باشد.
جناب اقای رضایی اول از همه باید دید شما واقعیت اجتماعی را کشف کرده اید اگر واقعیت کشف شده باشد بعد به راه کار می رسیم .
جناحی به اسم انقلابی که شما تعریف کردید در صحنه سیاسی ایران نبوده است .
دوم در باره جناح ها کم لطفی کرده اید جناح های سیاسی اگر دخالت خارج از عرف نهاده های خاص نباشد عاقلانه به رفتار خود دقت می کنند و سنجیده تر عمل می کنند ولی متاسفانه از اول انقلاب دخالت های نابجا باعث شد که جناح ها کارکرد خود را از دست بدهند و از رانت استفاده کرده و نتوانستن ان چنان که هستند در صحنه باشند و عیب خود را نفهمند
با سند و مدرک بگوید جناح راست کی تاکید بر عدالت کرده است ؟
با سلام باز هم شما همه چیز را از بالا میبینید وبه نقش مردم توجهی ندارید .مردم واقع گرا هستند وتوهمات وفشار از بالا را تا ابدتحمل نمیکنند. بهتر است خودتان را اصلاح کنید وبه راه منطقی وبدون شعار که مردم دوست دارند برگردند. با احترام
آقای رضائی که ازرزمندگان ویادگاران دوران دفاع مقدس میباشندتحلیل جالبی داشتند.فقط یک گمشده ای بنام عدالت وجودداردکه بایدمسولین محترم درراستای رسیدن به آن کوشش بیشتری داشته باشند.خداوندهمه مسولین دلسوزوبایمان راحفظ فرماید.
مرقوم داشته اید" اصلاح طلبان به برخی ازارزشها ازجمله ازادی وجمهوریت نظام وزن بیشتری دراندیشه سیاسی خود دادند واصولگرایان به اسلامیت وعدالت نقش بیشتری دراندیشه سیاسی خود دادند"
آزادی و توجه به نظرات مردم از مصادیق عدالت و اسلامیت هستند ولی ذکر نشده است که مصادیق اسلامیت و عدالت اصولگرایان کدام است.
اول از همه همانهای که در انقلاب و جنگ حضور نداشتند و در زمان انقلاب حتی مبارزه را حرام میدانستند ودر زمان جنگ هم طعنه میردند و حالا وارد ارکان حکومت شده اند باید به مردم معرفی و دستشان از مناصب حکومتی کوتاه گردد چنانچه حضور آنها ادامه داشته باشد دست به توطئه زده و بین دلسوزان نظام تفرقه می اندازند.. هرچه زودتر باید پاک سازی شوند و به مردم معرفی شوند
به نظر می رسد نیرو های جوان در هیچکدام از تقسیم بندی ها حضور موثری نداشته باشند . و شاید این مهمترین موضوع سالهای آتی باشد . کشوری که مدیریت آن در دست عده باشد که تجربه کار را ندارند یا نیرو هایی که توان سابق را ندارند.
به نظر بنده تحلیل ناقص و یکسویه است چرا:
1- انقلاب ایران و مردم انقلابی ایران در کلیت آن نادیده گرفته شده و فقط به آرایش نیروهای در حاکمیت پرداخته شده است. قدری به میان مردم بروید خواهید دید که حداقل نیمی از مردم ایران از نیروهای فوق تبعیت نمی کنند و نگرش دیگری به مسایل جامعه دارند.
2- براساس حقوق شهروندی بهتر می بود پس از 35 سال آقای رضایی حقی هم برای آن نیمه دیگر جامعه قائل می شدند و تشکیل احزاب جدید دگراندیش در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی را ترغیب و تحلیل می کردند.
عمر انحصارطلبی بسر آمده است و آینده
آنرا نشان خواهد داد.- با تشکر