مقاله ی جالبی بود . و اما ما یه استاد دانشگاه داشتیم که یه کتاب اقتصاد دان هندی رو داد دانشجویان ترجمه کردن ( هر گروه دانشجو یک فصل) و سپس نام خودش رو به عنوان مترجم زیرش گذاشت و هر ترم به عنوان کتاب مرجع معرفیش میکنه و از روی همون امتحان میگیره و سود کلانی سالهاست که به جیب میزنه. بی اونکه به " پراسانا چاندرا" ی هندی که نویسنده ی اصلیشه چیزی برسه
سلام. من برادرم تا به حال دو جلد کتاب در حوزه ی تخصصی خودش که مدیریت صنعتیه چاپ کرده که هر کدومش با هزینه ی میلیونی بوده و ناشر هم بخشی از حاصل کار رو برای خودش برداشته ... متاسفانه در همه ی زمینه ها نگاه سود جویانه و ابزاری حاکمه ... وای به آخر و عاقبتمون
تابناک عزیر حرف دل هزاران نویسنده وشاعر بزرگ و کوچک را زدید متاسفانه در جامعه ما علم و فرهنگ و ارزشهای اجتماعی اسیر دلالیهای یک عده شده و فاجعه بزرگی در عرصه کتاب و نویسندگی به بار آورده است . بنده خودم نزدیک 4 ساله که یک مجموعه شعر به چند ناشر محترم تقدیم کردم اصلا همکاری نمیکنند
توی حوزه نشر متاسفانه مافیای بسیار بدتری از مواد مخدر شکل گرفته که حلقه های کثیفی را به وجود اورده که موانع بدی را برای کار جوان ها ایجاد کرده و مبادا که فقط شما یک رابطه مناسب و یا اشنای درجه یکی در این مافیا نداشته باشید ، انگاه است که کلاهت پس معرکه است . . .
نشر = مافیا
فکر کردید مافیا فقط تو مواد مخدره ؟
نه بابا نشر و خیلی از زمینه های کاری دیگه الوده به مافیا شدند و انحصار طلب شدند و ما فقط چیزی مثل خودرو و ... را می بینیم در حالی که تمامی زمینه های کاری جامعه گرفتار ان شدند !!!!
برای نبود قانون کپی رایت حتی در مورد محصولات داخلی این اتفاق میفته اگه من یک کتاب بنویسم که حق انتشارش فقط با خودم باشه اونوقت هیچکس نمیتونه با من این رفتار رو بکنه
من تا حالا چهار کتاب ترجمه کردم، یکی در مورد کودکان زندانی در فلسطین یکی در مورد شکنجه گری آمریکایی، یکی در مورد اتحادیه اروپا و یکی هم در مورد کوبا، دو تای اول رو بیش از یک سال تلاش کردم و پیش خیلی از انتشارات بزرگ و کوچک رفتم، در نهایت به پیشنهاد کسی رفتم پیش دپمرکز اسناد انقلاب و خیلی خوب از من استقبال کردن، چیزی که من انتظارش رو نداشتم و تصورم در موردشون چیز دیگه ایی بود.
حیتی یکی از دوستانم که انتشاراتی رو به تازگی برپا کرده، خودش صادقانه بهم گفت ما قدرتِ پخش نداریم، یعنی چاپ خودش یه چیزه، پخش یه چیزه دیگه! مافیای قدرتمندی که پشت صنعتِ چاپ وجود داره اجازه پخش رو به کوچکتر ها و یا رقبا نمیده. وضعیت بسیار بدیه، من عشقم ترجمه ست، عشقم اینه که کتابی که به نظرم باید همزبون هام بخونن رو عاشقانه و با صرف وقت زیاد به بهترین شکل ترجمه کنم تا در اختیارشون قرار بدم، اما نمیدونستم این وسط یک سد بزرگ به نام ناشر ها وجود داره.
به نظرم دولت که قول حمايت از اهل فرهنگ رو داده با تدبيري کنه تا اميد در دل نويسندگان و اهل قلم زنده بشه
من نويستده نيستم ولي دوستاني دارم که بيش از مشکلات مالي بي قانوني و برخوردهاي نامناسب آزارشان مي دهد
نمايندگان مجلس هم که فکر نکنم فرصت رسيدگي و نظارت بر مسئله بي اهميت فرهنگ داشته باشند.
ایا می دانید یارانه کتاب و کاغذ چند سال زودتر از بنزین و نان و ... حذف شد
ایا می دانید کاغذ کتاب وارداتی است و با افزایش قیمت دلار و حذف یارانه 900 درصد افزایش یافت.
ایا در یکسال گذشته دو تا کتاب غیر درسی خریدید.
ایا در خانه ها به جای قفسه کتابخانه بوفه کریستال، ارکوپال مجسمه و بت نمی بینید
ایا میدانید بانکها برای همه چیز وام میدهند شده سه هزار میلیلرد ولی برای چاپرکتاب وام نمیدهند
ایا می دانید در همه کشورها کتابفرشیها و ناشران از پرداخت مالیات معاف هستند
ایا می دانید در این دو سال اخیر دانشگاهها و دستگاههای دولتی همه چیز خریدند ولی خرید کتاب را حذف کردند.
ایا می دانید دستگاه عریض و طویل... چه بلایی و هزینه ای برای ناشرین تا اخذ مجوز برایشان ایجاد میکند
ایا می دانید که همه قوانین نشر بر علیه نویسندگان و به نفع ناشران است چون ناشران اتحادیه دارند ولی نویسندگان ندارند
ایا میدانید که بسیار از کتابها از دفتر سفید فانتزی هم ارزانتر است ولی با این حال کتاب فروش نمی رود
و هزار ...