با سلام
درپاسخ به فرهاد و کسانی که چنین تفکری دارند باید بگویم ایمانهایمان ضعیف شده که از این فکرها می کنیم . اگر ایشان از بزرگترهایشان از دوران قدیم حدود 50 سال پیش و قبل تر بپرسند متوجه می شوند که اون روزها هم قحطی و فقر بیش از حالا بوده ولی این مرد خدا با خدا معامله کرد و دست به چنین کاری زد
تشکر
خداوند شما را طول عمر دهد که در این روزگار وانفسا همچنان یاد کریمان را زنده نگه می دارید. یاد حکایتی از مرحوم دهخدا افتادم. ظاهراً در روزگار حیات ایشان یکی از رادیوهای امریکایی برنامه ای برای شناسایی مردمان شرقی پخش می کرده یکی از برنامه های آن نیز شناسایی ایران زمین و مردمان آن بوده. از مرحوم دهخدا می خواهند تا به عنوان مهمان آن برنامه ایرانیان را معرفی نماید. وقتی ایشان را دعوت می کنند او با ناراحتی به این نکته اشاره می کند که در سرزمین من شتربانانی هستند که در ازای انتقال ابریشم از آنسوی کویر به سوی دیگر پنج تومان کرایه می گیرند. 25 ریال در مبدأ و 25 ریال نیز در مقصد. وقتی بار ابریشم را تحویل دهند. با وجودی که در وضعیت فقر زندگی می کنند و ارزش آن بار ابریشم بسیار زیاد است. اما ایشان هیچ تخلف و تصرفی در آن نمی کنند و تنها کرایهی خود را دریافت می نمایند. همچنین دهخدا می فرمایند که در بازار این سرزمین من شاهد بوده ام که کسی لفظاً باری را که در شهر دیگری بوده خریداری کرده یعنی فقط گفته است که من فلان بار شما را خریدارم. بدون اینکه پولی پرداخت کند. در آن روز ارزش آن کالا در بازار به شدت پایین آمده و آن خریدار بعداً پول آن کالا را بنا بر آن معامله ی شفاهی تمام و کمال پرداخته و عهده دار ضرر آن معامله بوده. او می گوید که بله مردمان سرزمین من چنین اند. حال مردمی که سابقه ی چندانی در تمدن ندارند (یعنی غربیان) چگونه به خود اجازه می دهند که چنین مردم اصیلی را همچون اقوام ابتدایی بینگارند و مورد مطالعه قرار دهند. دهخدا دعوت آنها را رد کرده بود. گر چه این سرزمین جایگاه کریمانی بوده و هست که از اطعام لذت می برند نه از طعام! اما متاسفانه امروزه روز لئیمان به ظاهر فعالترند. به امید روزی که اخلاق ایرانیان از فضائل آنان تراوش کند. یا حق
چهارشنبه هفته گذشته از رستوران غذای ایرانی ... تو جردن کباب خواستم گفت ندارم فقط چلو مرغ مونده دو پرس گرفتم وقتی اومدم خونه باز کردم دیدم رون نصفه گذاشته. تو رو خدا این کمفروشی نیست؟
اقای قناد که میگی پاکت شیرینی رو مفت نخریدی که مفت بدی ما میگیم به قیمت خود شیرینی نده حداقل قیمت شیرینی توشهر ما ۷۰۰۰ تومنه خداییش پاکتشو همین قدر میخری مردم رو ساده فرض نکن خدا به دادتون برسه!!!!
جناب قناد !
اولا مگه ميشه شيريني تر رو با مشما يا پاكت برد ؟!
ثانيا مگه جنابعالي جعبه شيريني رو به قيمت شيريني ميخري كه اندازه همون از خلق الله پول ميگيري ؟!!
رو كه رو نيست !!
قیمت گوشت و برنج و روغن زمان مرشد چلویی چقدر بود؟ الان چقدره؟
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۱:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
هيچ ربطي ندارد اون زمان درامد عموم مردم خيلي كمتر از حالا بود و خيلي ها به گفته مادرم هفته اي يكبار گوشت مي خوردند و پلو هم غذاي هرروز نبوده تو زمستان فقط يك دو رنگ ميوه بوده...اكثر شبهاي تابستان مردم نون پنير هندونه يا انگور يا خربزه مي خوردند...تازه تو محله اونها كلي از كسبه و تجار بودند يعني از محله هاي مرفه نشين تهران قديم نه پايين شهر كه وضع از اينهم بدتر بوده ....
ناشناس
||
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
هزارتا منفی داری با این حرف نسنجیده ات!!!
مینا همدانیان
||
۱۶:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
چه ربطی داره عزیزم؟اونموقع هم چلوکباب یه غذای اعیونی و گرون محسوب میشده،مردم سالی یکی 2 بار شب عیدا از این غذاها میخوردن
ناشناس
||
۲۱:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
درآمدهای اونموقع هم با حالا اصلا" قابل قیاس نیست!
وحید
||
۱۳:۲۶ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۵
مهم نیست قیمتا چقدره. چون یه همچین شغل هایی اونقدر در آمد بالایی دارن که میتونن بخشی از درآمدشون رو صرف امور خیره کنن. مثل همین مرحوم مرشد.
ناشناس
||
۱۰:۳۳ - ۱۴۰۰/۰۵/۳۱
آن زمان قیمت ها کم بوده ولی مردم هم درآمد زیادی نداشته اند .
صفتی که مرشد داشته است برای هر زمانی غنیمت است .
بله اگه خدا بخواد یکی را عزیز کنه ،خوب عزیزش می کنه.متاسفم برای کاسبای امروز (با نهایت احترام برای حلال خورها) که هم توی جنس کم می گذارن و هم قیمت را به بالا ترین حد می رسونند. و ظلم می کنن و باید گفت روحت شادمرشد که گفتی: همه چیز از نازکی بپاره میشه،الا ظلم که از کلفتی پاره میشه. احوال گرون فروش ها را نگاه کنید،خداوکیلی همیشه مظطرب و ناراحت هستن،انگار می دونن که به زودی باید مال دزدی(که به ناحق از جیب مردم درآوردن) را برای وراث ناسپاس بگذارند و وارد محشر بشوند.
قبلنا کاسب ها اجر و قربی داشتند و به اعتبار چنین آدمهایی (چلویی ها) احترام داشتند . . .
وای برما