باید معلم باشی تا بفهمی معلمی جزو مشاغل طاقت فرسای روحی شده از یک طرف خشونت وتربیت ناصحیح دانش اموزان در خانواده را معلم در مدرسه تحمل میکند واز سوی دیگر اموزش وپرورشی که کوچکترین حمایتی از معلم ندارد در این شرایط همه معلمان مجبور هستند که دلسرد و بی تفاوت کار کنند که نتیجه ان به جامعه برگردد من به عنوان یک معلم بار ها شاهد توهین پدران ومادران دانش اموزان به همکاران خود بودها م گاه از شغل معلمی متنفر شده ام ما باید در برابر والدین سکوت کنیم وگرنه ...
متاسفم ! نه معلم ها و نه شاگرد ها پایبند اخلاقیات نیستند . اعصاب و روان به هم ریخته همه را کلافه کرده . معلم نمیداند با حقوق کم و فشار های اقتصادی چکار کند . شاگرد هم از محیط آزار دهنده مدرسه به ستوه می آید . آنهایی که باعث به وجود آمدن یک چنین فضایی شده اند به خودشان تبریک بگویند . نگاهی به آمار جرم و جنایت از چهل سال پیش تا به حال بیندازید تا ببینید چه بر سر این مردم آمده . ادب ، احترام ، متانت ،...... را باید از واژه نامه فارسی حذف کرد . مردم برای زندگی آرام به یک حداقل هایی نیاز دارند که در ایران به جرأت می توان گفت هیچکدام از آنها تامین نمی شود . .
آقای بهلولی شما که خیلی راحت این قتل را توجیه کردید.در واقع قاتل اصلی شمایید.هر مشکلی جای خود وشیوه حل مخصوص به خود را دارد شما اگر میدانستید این توجیه مضحک شما چه تبعاتی دارد استعفا میدادید.از روی شکم پر نقد کارشناسی نکنید.
اگر این اتفاق توی آمریکا افتاده بود... صدا و سیما نیمی از اخبار یک هفته رو به بررسی خشونت و ... در آمریکا اختصاص میداد.
مجلس هم یک قطع نامه صادر میکرد!
این کارشناس محترم آسمان را به ریسمان چسبانده تا عمل شنیع یک دانش آموز حق ناشناس را توجیه کند و از فردا هرکسی این پراکنده گویی ها را برای توجیه جنایت خود بلغور کند . فعلا باید صبر کرد تا این قتل خطرناک به سن قانونی برسد و به چوبه اعدام سپرده شود.