توی هرجای جهان ممکنه این اتفاق بیفته اما صدا و سیما فقط اخبار منفی که در مورد آمریکا و انگلیس و... را منعکس میکنه اما انگار توی ایران و روسیه و... امنیت کامل هست
پاسخ ها
فرهاد
||
۰۱:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۴
آقا مهدی! شما کجا بودی یهو پیدات شد؟
شما خودشو برا آمریکا و انگلیس ناراحت نکنه. ناری هم به کار روسیه نداشته باش، ببین اصل موضوع چیه، در مورد اون نظر دربکن.
اولا تسلیت.
دوما تو خود خانواده ها کوچیکترا حرمت بزرگترا رو نمیگیرن چه برسه به مدرسه و کوچه و خیابان.
سوما مشاورا تو مدرسه اکثرا هیچی بلد نیستن یا نمیخان اعصابشون رو با این کارا درگیر کنن.
جهارما اون زمونا دیگه پرید که با کتک بشه کاری از پیش برد.
پنجما مشکل از جامعه است نه یک خونواده. بخوایم نخوایم جامعه مشکل داره. مریضه. فقر وجود داره. مردم بیشتر مادیات رو می بینن. مراعات رده سنی نمی شه. تو هر کاری چه فیلم، چه بازی و اینترنت و ... .
ششما ناآگاهی افراد جامعه نسبت به قانون.
پاسخ ها
اویم
||
۲۳:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
پس از اینکه در پیامها از موضوعاتی همچون دفاع شخصی و روانشناسی تربیتی و کوتاه آمدن و کلاسهای کم جمعیت و استضاح وزیر و این قبیل چیزها پیش کشیده شد خوشحال شدم که شما به ریشهی ماجرا نزدیک تر شدید. واقعیت اینست که اینگونه حوادث ریشه در جایی دارند که بناچار باید آن را بسیار گسترده تر از اینه دید. مثلاً یکی اینکه امروز «دانش» آموختن نزد ما بیارزش گردیده. ولی همین را که دنبال می کنی سر از اقتصاد بیمار در می آوری . آن را که دنبال می کنی سر از نزول اخلاق می یابی. سر از سریالهای پوچ و بدآموز در می آوری. ...
بچه هامان را بد بار می آوریم. قدیم جوانان تا حدود چهل سالگی خود را «من» نمی دانستند و در برابر بزرگترها می کوشیدند بیشتر یاد بگیرند تا سخنرانی کنند. امروز یک جوان بیست یا بیست و پنج ساله بخودش اجازه میدهد که در برابر مردان پنجاه و شصت ساله اظهار نظر « کارشناسانه» کند.
چون در برخی کارها مانند کار با کامپوتر و موبایل خود را برتر از پیران می بینند گمان می کنند علامه شده اند و گوششان از شنوایی می افتد. گمان می کنند دانشهای زندگی همانهاست که یاد گرفته اند.
احترام به بزرگتر بسیار کاهش یافته و این بومرنگی است که بخود جوانان و البته به جامعه باز می گردد.
از آن سو پول دار شدن و ارزش پول و اینکه « واقعاً » در جامعهی کنونی کارهایی می تواند بکند (از رهگذر فساد) که از علم برنمی آید همه را به این نکته آگاه کرده که برای « قدرتمند» شدن باید دنبال آن رفت.
پس کتاب ، معلم و مدرسه از آن ارزشی که قدیمها داشت بسیار فاصله گرفته.
وقتی کسانی مصدر کار می شوند که مدرکشان نیز تقلبی است این به همه این را می فهماند که اگر پول داشتی تا جایگاه وزارت نیز می توانی بروی و مدرک از آکسفورد هم داشته باشی. (پسر قذافی و دیگران)
این هم فساد جهانی!
پس بعید نیست که از نگاه یک پسر جوان وسواس معلم برای نمره دادن بیمورد معنی دهد و افزاری برای آزار دانش آموز دیده شود.
نیک و بد در جامعه شناخته شده نیست و لاتبازی قبح چندانی ندارد. چاقوکشی نشانهی دلیری هم محسوب می شود. میان خود بجهها را می گویم. خود بچه ها تنقید نمی کنند. بهرحال یک عده که با چنین رفتارهایی در مدرسه نام نویسی می کنند هیچ توجه نمی شود که اینها به تربیت ویژهای نیاز دارند که اندیشههای لاتبازی از سرشان بپرد. اینها در وهلهی اول نیازمند اینند نه درس فیزیک.
در جامعهی ما سخنش هست ولی جا نیفتاده که ارزش آدمها به ادب و فهم و نیکوکاری و غمخواری و اینگونه خویهای نیک ایشان است نه درجه و مقام و مدرک ایشان.
من بسیار بسیار کم دیده و شنیده ام که انتقاد بشود از اینکه یکی دکتر است ولی از حیث انسانیت به اندازهی یک کارگر سادهی پاکدل ارزش ندارد. همه چنان دکتر دکتر می گویند تو گویی آرمان آدمیان روی زمین همین مدرک بوده و لاغیر.
اینهاست که باید به آن پرداخت. باید دید چرا اینهمه پندفروش و رماننویس و فیلمساز که در تلاشند نتیجهی کارشان منفی است (صفر هم نیست). اینها بخشی از نظام آموزشی ما هستند ولی در بسیاری جاها به آشفتگی مغزهای جوانان کوشیده اند و در جاهای دیگر بضد نظام سنتی آموزش ، کار می کنند .
سرانجام باید دانست که آموزش جدا از پرورش است. آموزش و پرورش ما با این کتابهای پرحجم کاری جز این نمی کند که مغزها را از محفوظات پر کند ولی در کار پرورش سخت فرومانده است. باید اذعان کند که هیچ کاری در این زمینه ازو ساخته نیست و علت آن را دریابد.
این قتل،جوگیرشدن یه عده بعد فوت مرحوم زنده یا پاشایی،حمله به صفحه انستاگرام هانیه توسلی بعلت عدم اعلام تسلیت عموومی نزاع ها ی خیابانی کم طاقتی در رانندگی،عدم تحمل حرف ونظر مخالف و هزار ضد فرهنگ وناهنجار دیگه نشون میده تا تمدن اسلامی ایرانی فاصله زیادی داریم سبک زنگی ما باید اصلاح بشه .مجریان قانون و فرهنگ باید جدی تر کار کنند
موردی که از نظر بنده کمتر مورد اهمیت قرار گرفته حضور مؤثر مشاور در مدارس هست.
همکار من به عنوان یک مشاور در مدرسه مشغول به کار بود اما دریغ از یک مشاوره موفق برای دانش آموزان.
متاسفانه فرمول جذب مشاور در سیستم آموزش و پرورش اصلا کارایی نداره.
قصد جسارت ندارم اما یک مشاور باید از ظاهر و بیان مناسبی برخوردار باشه.
کسی که در مکالمات روزمره هم با مشکل مواجه هست خب نمیتونه راه حل های رفع اختلال شخصیتی دانش آموزان رو اعمال کنه
پاسخ ها
رضا
||
۲۰:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
حضور مشاور در مدارس حایز اهمیت است ولی دو نکته را نیز باید در نظر داشت:
1. مشاور نقش اجرایی چندانی ندارد و مسئولان وزارتی فعلاً درگیر فعالیتهای جانبی همچون آزمون های سه گانه و امتحان گرفتن از مشاوران هستند.
2. تحقیقات نشان می دهند اختلال سلوک و اختلال شخصیت ضد اجتماعی با صرف مشاوره درمان نمی شوند و باید اعمال زور و فشار قانونی نیز بر آنها وجود داشته باشد.
شما خودشو برا آمریکا و انگلیس ناراحت نکنه. ناری هم به کار روسیه نداشته باش، ببین اصل موضوع چیه، در مورد اون نظر دربکن.