متاسفانه میزان مطالعه در کشور ما بسیار پایین هست. وقتیکه قداست علم شکسته بشه و مدرک گرایی نوی کشور رواج پیدا کنه نتیجه اون همین میشه که بعضاً افرادی رو میبینی که حتی در حرفه تخصصی خودشون هم اطلاعات کمی دارند. بدبختی این هست که این افراد به عنوان الگوی جوانان جامعه ما هم به حساب می آیند. البته بایستی که متذکر شوم که واقعاً فاز برخی از افراد متفاوت هست و ممکن هست که برخی از افراد در یک زمینه اطلاعات کمی رو داشته باشند اما در زمینه ای دیگر بسیار هم متبحر باشند.
ریشه این مشکل در فرهنگی است که از دهه 60 تو خانواده ها ایجاد شده ترس و اینکه خانواده ها توصیه اکید دارن سرت تو کار خودت باشه .
نبود ارمانگرایی در نسل دهه 70 به بعد که به هیچی اعتقاد ندارن
سطحی نگری و واداشتن به سطحی نگری مردم از و دخالت ندادن مردم در مسایل کشور بدون ترس از اظهار نظر
وقتی مدرک تحصیلی مثل تراکت از آسمان فرو ریخته میشه، دیگه دانش چه ارزشی داره؟ خیلی از دانشگاهها در بدر دنبال دانشجو هستند که ثبت نام کنند و مدرک بگیرند!!!!!!
من به عنوان یک دبیر دبیرستان تنها چیزی که در دانش آموزانم میبینم کم سوادی و مطالعه پایین است. دانش آموزان پیش دانشگاهی من حتی اطلاعات جامع و کامل در مورد دانشگاهها هم ندارند و فرق دانشگاه ازاد و دولتی را نمی دانند. همین هفته گذشته بود که در هنگام درس به دکتر حسابی اشاره کردم خداشاهد است هیچ کدام از دانش اموزانم حتی اسمش را هم نشنیده بودند.و یکی حتی گفت جراح مغز و اعصاب است.
مشکل جامعه امروز ما پرداختن صداوسیما به مسایل بی فایده همچون فوتبال و بازیگران و... است. جوری که میل و خواسته دانش اموزان و مردم را عوض کرده و الگو ها نه دیگر تحصیل کرده ها و شخصیت های ملی بلکه فوتبالیست ها و بازیگران شده اند.
حدودا يك ماه پيش بود فيلمى در شبكه هاى اجتماعى دست به دست ميشد از يك مسابقه كه شركت كنندگان ان تعدادى خانم بودند و مجرى نيز جناب داريوش كاردان.پاسخهاى شركت كنندگان بقدرى عجيب و غير قابل باور بود كه تا مدتها ذهن بنده رو به خودش مشغول كرده بود.معلومات عمومى افراد يك جامعه ارتباطى به تحصيلات و مشاغل انها ندارد اما گويا جز نمره صفر هيچ امتيازى به جوانان امروزى در اين باب نميتوان داد.جالبه كه شايد همين افراد جزيى ترين اطلاعات حتى خصوصى يك خواننده زيرزمينى را اشراف داشته و تمام اهنگهاى وى را حفظ هستند.شما يك نظرسنجى برگزار كنيد و ببينيد چه تعداد از جوانان ما جدول كلمات متقاطع حل ميكنند ؟ شايد باور نكنيد اما بنده بخش زيادى از معلوماتم را مديون جداول سالهاى دور روزنامه هاى همشهرى و كيهان هستم،چند روز قبل با يك خانم فارغ التحصيل رشته معمارى صحبت ميكردم اطلاع نداشت وين پايتخت اتريش و برج پيزا در ايتاليا واقع شده وقتى در مورد ويكتور هوگو سوال كردم پاسخ داد رييس جمهور المان ! ايشان اما ظاهرى مانكن گونه و رفتارى بشدت مغرور داشت اما تهى از ابتدايى ترين اطلاعات حتى در حوزه اى كه درس خوانده بود.متاسفانه توجه روزافزون به ظاهر سازى و نبود رسانه هايى كه باعث تقويت اطلاعات عمومى افراد گردد باعث شده نسل امروز تهى از ساده ترين دانش عمومى گردد و افكار خويش را در مسيرهاى بيهوده تلف كند
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۳:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۴
مقایسه کنید با شرکت کنندگان یرنامه مسابقه هفته مرحوم منوچهر نوذری!
در یکی از این برنامه ها عادل فردوسی پور کاری کرد که خود منوچهر نوذری هم باورش نشد چنین افرادی با چنین معلوماتی شرکت کرده باشند!!!!
شما مصاحبه آقای کاردان با رضازاده رو ببینید، وقتی سواد نماینده شورای شهر اونه، چه توقعی از بازیگران و فوتبالیستها دارید، کسانی که نخبه هستند باید راس امور باشند ولی متاسفانه اینطور نیست
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۲:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۴
متاسفانه جامعه اصلی و بدنه عقب نشسته و مشارکتی نداره و انتخاب افراد متاسفانه حداکثری نیست
چهار سال پیش در جریان یک سفر به یکی از کشورهای اروپایی به همراه دو تن از دوستان مشغول بازدید از موزه مادام توسو بودیم. ساعت خلوتی بود و بگو بخند چند دختر نوجوان توجه ما رو به خود جلب کرد. البته این فقط ما نبودیم بلکه مابقی بازدید کنندگان نیز به نوعی به سر و صدای آن ها معترض بودند. آخر سر هم یکی از آن دخترکان از ما خواست تا از او و دوستانش در کنار یکی از مجسمه ها عکس بندازیم. بعد از چهار سال و در حالی که داشتیم با دوستان با دیدن همون عکس ها خاطرات را زنده می کردیم فهمیدیم اون دخترک سلناگومز بود.
شاید اون زمان خیلی معروف نبود اما با این حال نه تنها ما بلکه تمام افراد دیگر حاضر در موزه نیز او را نشناخته بودند.
منظور اینکه برای نسل ما خیلی از چیزها نوستالژی است چرا که تنها دلخوشی های ما همون ها بودن. دیدن هزار باره سه گانه پدرخوانده روی نوارهای وی اچ اس یا عقب جلو کردن اولین آهنگ گروه آرین روی دستگاه ضبط و پخش نوار کاست.
به هر حال فکر می کنم برای نسل فعلی خیلی این مسایل مهم نیست. دغدغه های این نسل از جنس دیگری است. این نسل انقدر با هم راحت هستند که شاید شوخی ها و صحبت هایشان با هم در صف سینما و یا یک قرار دسته جمعی در پارک به نظر نسل من بسیار رکیک بیاید.
نسل بی خیال بی غم.
گاهی اوقات دلم به حال بچه هایم می سوزد که قرار است روزی این نسل لیدر و راهنما و معلم و سیاستمدار و هنرپیشه معروف آن ها باشد.
وقتی در یک جامعه نوع ماشین می شود اررش نه سطح تفکر آدما و وقتی برای نمایندگی مجلس باید حامی پولدار داشت وقتی فرهنگی انسانی تبدیل میشه به فرهنگ مادی و وسیله ای برای پز دادن و ........،. می بایست سطح علمی و عمومی نسل جوان تنزل کند