جالبه، وزیر نفت در مصاحبه ای اعلام میکنه که شب پرداخت یارانه ، خواب ندارم و آن شب را مصیبت عظمی می خواند، گاهی وقتها آدم می مانددم خروس را را قبول کنه یا قسم حضرت عباس را . ( ماجرای دم خروس را ببنید خوبه ،
ماجرای "دم خروس را باور کنم یا قسم حضرت عباس" از این قرار است که روزی خروسی به پشت بام فرار کرد و به خانه یکی از همسایه ها رفت. صاحب خروس هم در خانه ی همسایه ها را پی خروسش می زد و دنبال می گشت. مردی که خروس در خانه اش بود ناگهان صدای در را شنید و چون حدس زد صاحب خروس باشد، آن را بلافاصله در آستینش پنهان کرد و در را باز کرد. تا مرد را دید سریع گفت: "به حضرت عباس قسم خروست به خانه ی من نیامده است." ولی دم خروس که از گوشه آستین مرد بیرون زده بود بهترین شاهد بر دروغ بودن حرف آن مرد بود. صاحب خروس هم نگاهی به مرد انداخت و گفت: "دم خروس را باور کنم یا قسم حضرت عباس".
آیا در آمریکا و غرب که سالهاست آنها را به صداقت دعوت میکنیم این پرداختها اتفاق می افته ؟؟؟؟
در ذهن جوانان ایران چه میگذرد و چه خواهند کرد وقتی میبینند اینجا همه چیز فقط در حد شعاره ؟؟
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۲:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
جوان ها دنبال کار هستن از گشنگی نمیرن به این چیزا کاری ندارن. تازه امسال به نظرتون پرسپولیس می بره یا استقلال:))
ناشناس
||
۱۲:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
هیچی ....
من جوان دیگه به چی اعتقاد داشته باشم !!!!
فاصله بین حرف و عمل اقایون خیلی زیاده یعنی بهتر بگیم همش شده ریا و تظاهر ..
یا حتی دولت فعلی را تخریب کنید و بروید برای خودتان یه دولت دیگه تشکیل بدین، اینجوری که نمیشه که دو تا دولت داشته باشیم. باید یک دولت داشته باشیم. یک دولت بهتر از دو تاست. برای حرفم سند دارم که میگویم نباید یه دولت دیگه هم درست کنید.
این اعداد حقوق ماهیان ست دیگه ؟
اگه هست بگین ما تحملش رو داریم .
یعنی برای یکسال باید ضرب در 12 کرد برای دو سال ریاست جمهوری باید ضربدر هشت کرد !!!
نه نه نه . دیگه اینجارو تحملش رو ندارم .
این اعداد حقوق ماهیان ست دیگه ؟
اگه هست بگین ما تحملش رو داریم .
یعنی برای یکسال باید ضرب در 12 کرد برای دو سال ریاست جمهوری باید ضربدر هشت کرد !!!
نه نه نه . دیگه اینجارو تحملش رو ندارم .
ماجرای "دم خروس را باور کنم یا قسم حضرت عباس" از این قرار است که روزی خروسی به پشت بام فرار کرد و به خانه یکی از همسایه ها رفت. صاحب خروس هم در خانه ی همسایه ها را پی خروسش می زد و دنبال می گشت. مردی که خروس در خانه اش بود ناگهان صدای در را شنید و چون حدس زد صاحب خروس باشد، آن را بلافاصله در آستینش پنهان کرد و در را باز کرد. تا مرد را دید سریع گفت: "به حضرت عباس قسم خروست به خانه ی من نیامده است." ولی دم خروس که از گوشه آستین مرد بیرون زده بود بهترین شاهد بر دروغ بودن حرف آن مرد بود. صاحب خروس هم نگاهی به مرد انداخت و گفت: "دم خروس را باور کنم یا قسم حضرت عباس".