این طور که معلوم است با یک مشت مرد تو ایران طرف هستیم که کلن اراده ای از خودشون ندارن و همین طور به چیزهای مختلف سوق داده می شوند. تنها موحوداتی هم هستند که نیازهای مختلف دارند و در این مورد زن ها هیج نیاز و توجه احتیاج ندارند. خوب این مردان به این حد بی اراده و منفعل چرا از نظر حقوقی اینقدر اختیارات دارند ؟!!! اگر حتی عرضه حل یک سری مشکلات خانوادگی شون را هم ندارند؟!!!! اون وقت اونقدر بی انصافیم که یادمون می رود تو سیستم آموزشی چه مهارت هایی به بچه ها یاد می دهیم و یک دفعه انتظار داریم موقع زندگی مشترک ، اون هم فقط خانم ها مهارت های رابطه مشترک را خوب بدانند و مسوولیت همه چیز را بپذیرند . اون وقت این موجود بدخت مسوول چرا اینقدر اختیاراتش کم است؟!!!! حالا شما و وجدانتان .

این سردمزاجی درحیوانات خصوصامرغهاهم دیده شده آخه خروسهاتعددزوجات زیادی دارند.بدون اجازه ازهمسراول هم اینکارومی کنند

زن صیغه ای

همه ی این مشکلات برای اینه که هیچ آموزشی به دختر و پسر در سن مناسب و قبل ازدواج داده نمیشه، به بهونه اینکه چشم و گوششون باز میشه حتی بدیهیات رو آموزش نمیبینن، خونواده هام که به خاطر شرم و حیای بیخود اصلا در این مورد با بچه ها شون صحبت نمیکنن..
دختر و پسر وقتی وارد زندگی مشترک میشن تازه یک سری مسائل و متوجه میشن و تو ی خیلی های دیگه هنوز ابهام دارن...
این مشکلات نتیجه ی آموزش و پرورش و آموزش عالی بی کفایت و بی فایده و همینطور نبودن یه مشاور زبده کنار نوجوانان و جوانان و خانواده هاست...

خانم ها و آقایان عزیز وقتی با هم ازدواج می کنید و زیر یک سقف میرید در بیان نیازهای عاطفی و جنسی خودتون خجالت نکشید و شرم و حیای بی جا نداشته باشید، دو تا جنس مخالف اگر نتونند از نظر عاطفی با هم راحت باشند پس چرا به هم نزدیک می شوند؟؟؟ بهتره با خودمون رو راست باشیم زن و مرد هر دو نیاز های عاطفی و جنسی دارند پس غرور بی جا نداشته باشید و برای هم کلاس نزارید بابا ....

آدم اول تکلیفش رو با همسرش روشن می کنه بعد وجود انسانی خودش رو زر سوال میبره

تیتر زدید:"چرا مردان به ازدواج مجدد گرایش پیدا می‌کنند؟"
در حالیکه مردان بسیار زیادی هستن که به ازدواج دوم و حتی به ازدواج اول هم هیچ گرایشی ندارن. مثلا تو اقوام نزدیک خودم از 12 پسر مجرد 30 تا 40 ساله ، فقط سه نفر ازدواج کردن. اون هم یک ازدواج. اکثرا هم دلیل ازدواج نکردنشون رو ورشکستگی اقتصادی کشور بعد از سالهای 90 و 91 اعلام میکنن که به خاطر فقر و بی پولی از پس خرج و مخارج بالای زندگی بر نمیان. پس لطف کنید تیتر رو اصلاح کنید:"چرا برخی مردان به ازدواج مجدد گرایش پیدا می کنن؟"

مردها اول همه ی اختیارات رو به زنشون میدن از زنی که بداخلاق و غرغرو هست حساب می برند حاضر نیستند با زن مثل آدم رفتار کنند. بعد از این موجود وحشتناک فراری میشن و خب حاضر نیستن مسئولیت طلاقش رو بپذیرن یا جرات ندارن میرن همزمان سراغ زن دوم اول کلی خرجش میکنن و مث اولی.بعد که خسته شدن میگن زنها بد بودن.در این خانواده هرزنی زورش و بدیش بیشتر باشه موندگارتره و پیروز.
یه حالت دیگه هم هست اولی رو درشرایط نداری و به سادگی میگیرن. هرکاری کنه به چشمشون نمیاد خوبیهاش حوصلشونو سر میبره و دنبال یه زن سلیته هستن که سرگرمشون کنه و بعد پشت سر جفتشون بدمیگن.
راهکار اینه که اول بفهمن چی میخوان. بعد با زنشون صحبت کنن و سعی کنن خواسته هاشون رو هماهنگ کنن. ضمنا ببینن زنشون چی میخواد و اگه ممکن بود تغییر کنن. اگه به نتیجه نرسیدن، اولی رو طلاق بدن و همسری رو بگیرن که با صحبت و معرفی متناسب هم باشن. در این صورت طلاق بد نیست راه حله و زنان هم یادمی گیرن تعامل و مسئولیت پذیری دوطرفه داشته باشه.
افراط و تفریط جامعه رو خراب کرده و زن ها به مرور یادگرفتن هرچی بداخلاق تر و ترسناک تر باشن زندگیشون پایدارتره.

متاسفم

زن دوم نمیخواد بابا