اونایی که از بازدارنده بودن اعدام صحبت میکنن.توضیح بدن کشورای اسکاندیناوی که قتل عمد توشون زیر هزار فقره در ساله چطور بدون اعدام به این آمار رسیدن؟جای ترویج و بازتولید خشونت برید فرهنگ رو درست کنید.
البته میدونم چون نظرم با مبانی آقایون مخالفه منتشر نمیشه.
اینجانب با عفو و بخشش کاملا موافقم اما طبق شرایط و اصول خودش، جا داره یه نکته ای رو برای عزیزان مطرح کنم: از منظر روانشناسی اینکه یک فشار بیرونی رو برای بله گرفتن از یک شخص به کار بگیریم منصافنه نیست و اصطلاحا بهش میگن (اعمال نفوذ جهت همنوایی) در چنین شرایطی کسانی که منبع کنترل بیرونی دارن (یعنی آدمهایی هستند که تحت تاثیر دیگران نظرشون عوض میشه) به راحتی در مقابل 2000 نفر علی رغم میل باطنیشون و صرفا بواسطه تسلیم شدن در برابر فشار محیط (press environment) لحظه ای ممکنه بگه ببخشیدش تا ذهن خودشو از فشار خلاص کنه، اما بعدش چی؟ بعدش که از فشار رهایی پیدا کرد دلش ناراضیه و حس میکنه سرشو کلاه گذاشتن و تا اخر عمرش داغدار میمونه که چرا نتونست حقشو بگیره و مجرم به سزای عملش برسونه، دوستان توجه کنید اگه میخواهید رضایت بگیرید این رسمش نیست، در دنیا به زور رضایت نمیگیرن این دقیق مصداق سواستفاده از ناآگاهی و مجبور کردن اولیای دم هست، من هم با بخشش کاملا موافقم، اما تورو خدا اینکارو نکنید با خانواده ی داغدار مقتول، چون بعدش با گریه و کلی نشخوار فکری مدام العمر میان مطب ما روانشناسا و میگن کلاه گذاشتن سرمون، آقای روانشناس شما بیا کمک کن اعدامش کنیم، شما بیا بگو ما دلمون میخاد اعدام بشه و اونا مجبورمون کردم جلوی جمع الکی بگیم ببخشش و.... اما متاسفانه دیگه کار از کار گذشته و هیچ کاری نمیتونیم بکنیم و در واقع خانواده مقتول در این شرایط تا اخر عمر احساس گناه دارن( توجه کنید: رضایت آگاهانه با رضایت تحت فشار کاملا متفاوته و بعدا دچار احساس پشیمانی و نشخوار فکری نخواهد شد، و در مورد این موضوع صحبت نمی کنم چون موضوع بحث من خانواده هایی هستند که مجبور به رضایت می شوند در مقابل 2000 نفر، مجری معروف ، رسانه و دوربین و...) تموم حرف من اینه : بخشش و عفو خیلی خوبه و پسندیده هست، اما بخشش گرفتن به این شیوه و فرد رو دربرابر فشار جمع قرار دادن نه تنها خوب نیست بلکه مصداق بارز سواستفاده و نامردی در حق خانوده مقتول هست ( اینو براساس تجربه بالینی و کار در مطب روانشناسی خودم و متون معروف و پژوهش های بسیاری در حوزه روانشناسی میگم، برا بررسی منبع حرف هام میتونید به پژوهش های جان اش در مورد همنوایی، تایید گرفتن ، conformity و.... مراجعه کنید، در ضمن اینجانب دکترای روانشناسی و هیت علمی دانشگاه سراسری هستم)
پاسخ ها
رضا
||
۲۱:۰۱ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۳
متن کاملاً متینی هست! به نظر میرسه باید قانون را به نحوی اصلاح کنند که در چنین مواردی حکم قتل عمد صادر نشه و یکی از این راهکارها شاید وجود یک هیئت منصفه برای کمک به تصمیم قضات باشه! البته هیئت منصفه هم می تواند به تشخیص دادگاه برپا شود و یا نیازی به برپایی آن دیده نشود. این بدان معنی است که به جای بسیج دو هزار نفر از یک قشر خاص می توان نماینده آن دو هزار نفر را با نمایندگان سایر اقشار درگیر موضوع نمود تا تصمیم صحیح تری اتخاذ شود.
یه وقتی طرف سهوا و غیرعمد یا از رو عصبانیت تو دعوا بنده خدایی رو میکشه،درسته سخته اما قابل بخششه. اما یکی هست اراذل بودن از سر و روش میباره و اوباش هست و مصداق شر، بخشیدن این به نظر من درست نیست
نه
همیشه اینکار پسندیده نیست، گاهی باعث میشه که خانواده مقتول تحت جو روانی و فشار ایجاد شده توسط عده کثیر جمعیت مجبور به رضایتی شود که هیچ گاه از سر خواست و اراده خویش نبوده است.
البته میدونم چون نظرم با مبانی آقایون مخالفه منتشر نمیشه.