یکی از بی محتوتترین استدلالهای همه سالهای بعد از انقلاب این است که افزایش دستمزد منجر به افزایش قیمت تمام شده کالاها می شود. کافی است سهم دستمزد در کل قیمت تمام شده محصولات و خدمات ایرانی را نگاه کنیم تا ببنیم این سهم در بسیاری از صنایع کمتر از 5 درصد است و لذا افزایش حتی دو برابر نرخ تورم منجر به افزایش قدرت خرید کارگرانی می شود که در مرحله بعدی گره از کار فروبسته رکود اقتصادی خواهد گشود. نمی توانم درک کنم تا به کی قرار است از کیک اقتصاد همواره سهم کارگر کم و کمتر و سهم سرمایه دار بیشتر و بیشتر شود؟ نگاهی به آمارهای حسابهای ملی موید این ادعای بنده است. من به عنوان یک کارشناس اقتصادی معتقدم افزایش دستمزدها در کوتاه مدت هزینه هایی را برای تولید ایجاد خواهد کرد اما در میان مدت و بلندمدت از طریق افزایش انگیزه کارگران و ارتقای بهره وری نیروی کار موجب صرفه جوییهای عظیمی در سطح اقتصاد ملی خواهد شد و پیشران خروج از رکود خواهیم شد. سیاستهای فعلی که بیش از 40 سال آزمون شده و هیچ بهبودی حاصل نکرده است، پس چه خوب است لااقل جسارت اجرای سیاستهای جدید را داشته باشیم.
خوب شد معنی علمی تعین دستمزد را فهمیدیم ، گویا مسولین خود کلا از خرید ارزاق عمومی بی اطلاع هستند ،هرساله با این روش ۴۰٪ از کارکران و بازنشستگان را تبدیل به قشر فقیر جامعه می کنید ،و بعدا بدنبال ریشهٔ ناهنجاریها میگردید ؟ فقر سر منشأ همهٔ مفاسد میباشد ،