با سلام
تنبیه یعنی بیدار کردن . مثلاٌ یعنی کسی از چیزی آگاهی ندارد و به وسیله ای او را آگاه میکنند، لذا معنی شیک و دلنشینی دارد .
اما در فرهنگ مکتب خانه های قدیم این وسیله آگاه نمودن عمدتاٌ چوب و فلک بود و در مدارس نوین از چوب و فلک کم کم به به کتک و برخورد فیزیکی مانند مشت و سیلی و لگد تبدیل شد.
به نظر باید این لغت را دیگر استعمال نکرد چونکه اینگونه "تنبیه" کردن در واقع "تخریب" به معنی ویران کردن و آسیب رساندن است
کار این معلم قابل دفاع نیست ولی من که سابقه تدریس دارم می دونم ، بچه ای که در خانواده فقط با کتک و فریاد آرومش کردن، دیگه سر کلاس با "عزیزم" و "جانم " و " لطفا" آروم نمیشه. خودش منتظر خط کش و سیلی ه . بزرگتر هم که شد و به دبیرستان رسید فقط با کابل سر جاش میشینه.
تو مناطقی که فرهنگ خانواده اینچنین باشه، معلم باید اعصاب فولادی داشته باشه تا بتونه خودش رو کنترل کنه و کتک نزنه.
آمار کتک زدن تو چنین مناطقی خیلی بیشتر از اون چیزی ه که به رسانه ها می رسه.
بعضی ها به گونه ای نظر دادن که انگار جور بی پولی آموزش و پرورش و محرومیت منطقه و عدم توجه کافی به معلمین محترم و هزار کمبود دیگه سیستم آموزشی و قشر زحمت کش معلمین رو باید دانش آموزان اون هم با کتک خوردن و تنبیه بدنی و روحی متحمل بشوند.
1-معلمی شغل سختیه و طاقت فرسا مخصوصا در نقاط محروم ..معلمین مانند همه اقشار کارمند و کارگر جامعه از کمبودهای معیشتی رنج می برند.اما کسی از مثلا کارگر شهرداری می پذیره که چون حقوقش کم هست و یا همین حقوق کم رو هم به موقع پرداخت نمی کنند، نسبت به وظیفه خودش اهمال کنه یا ناقص انجام بده؟
2-دوستانی که نظر داده اند و تنبیه دانش آموز رو توجیه کردند و اون رو از اوجب واجبات دانسته اند شاید فراموش کرده اند فرق بین تنبیه و جنایت بدنی بر دانش آموز رو..هر روز در هر مدرسه و کلاسی امکان تنبیه دانش آموز هست و اخبارش منعکس نمیشه اما این دیگه خیلی فرق داره..هرچیزی حدی داره حتی تنبیه.
3-در تهران و شهرهای برخوردار هم دانش آموزان شلوغ می کنند و درس نمی خوانند و معلم رو عصبانی می کنند معلمین در اون شهرهای برخوردار هم از اقل امکانات برخوردارند، اما آیا در اون شهر ها این نوع اتفاقات و به این شدت و حدت رخ میده؟خدا نکنه که معلمی به خیال اینکه دانش آموزان مناطق محروم پشت و پناه و دادرسی ندارن و از خانواده ضعیفی هستند به خودشون جرات چنین اقداماتی رو بدهند.
4-فرافکنی و همه چیز رو تقصیر سیستم ضعیف و نحیف و ناتوانمند آموزش و پرورش در تامین معاش معلم و هزینه تحصیلاتی که بناست رایگان باشه و جهان سومی بودن و ....انداختن، هیچ دردی از جامعه حل نمیکنه و بیشتر به پاک کردن صورت مساله شبیه...فلسفه وجود معلم و نظام آموزشی برای تربیت و تعلیم دانش آموز نه برای آنچه که هست و نه بر اساس وضع موجود بلکه برای آنچه که باید باشد، تعریف شده...
5-معلمی شغل طاقت فرسایی هست چون باید در کلاس درس ، حداقل 15-20 نفر دانش آموز با سطح فکر، استعداد و پیشینه فکری و خانوادگی مختلف رو آموزش داد و مدیریت و کنترل کرد اون هم 5 روز در هفته و برای ساعت های متوالی، مسلما این کار هم سخته و هم باعث سایش روحی و روانی معلم میشه بنابراین عزیزان قبل از انتخاب شغل معلمی به این موارد توجه کنند تا بعدا تلافیش رو خدای نکرده سر بچه های مردم در نیارن.
خیلی جالبه انگار نویسنده مشکل شخصی با معلمان داره.
این مطلب را می توان از این جمله اش فهمید.
روایت جدیدی از داستان تکراری تنبیه های شدید دانش آموزان ایرانی به دست معلمان است؛
مگه معلمان غیر ایرانین
چوب معلم گل هركه نخورد خل است آقا درس نخوند كتك خورده نوشه جانش معلم دلش سوخته از دانش آموز سوم دبيرستان مي پرسي 4 تا 8 مي گوييد 28 بايد كتك بخورد تا خوب ياد بگيرد. تا درس بخوند
تنبیه یعنی بیدار کردن . مثلاٌ یعنی کسی از چیزی آگاهی ندارد و به وسیله ای او را آگاه میکنند، لذا معنی شیک و دلنشینی دارد .
اما در فرهنگ مکتب خانه های قدیم این وسیله آگاه نمودن عمدتاٌ چوب و فلک بود و در مدارس نوین از چوب و فلک کم کم به به کتک و برخورد فیزیکی مانند مشت و سیلی و لگد تبدیل شد.
به نظر باید این لغت را دیگر استعمال نکرد چونکه اینگونه "تنبیه" کردن در واقع "تخریب" به معنی ویران کردن و آسیب رساندن است