جايي زندگي ميكنيم كه تا چشم كار ميكنه دروغ و ريا ميبينيم بخاطر اينكه التهاب بوجود اومده رو رفع كنن دست به سناريو سازي زدند و روزي يه حرفي ميزنن ...يه روز ميگه مرده معتاد بوده يه روز ديگه ربا خوارش ميكنن حالا هم شده سريالي و دزد النگو ولي مشكل اصلي اين مرد و جامعه رو كه همون جنون جنسي افسار گسيخته حاصل از عقده هست رو ميخوان ماسمالي كنن...
من الان مبهوت هستم.این چطور دلش اومده که سه نفر رو از جمله از یک دختر کوچولو را به قتل برساند؟
من اصلا از دلم نیومد گربه ای رو که دستمو گاز گرفته بود بزنم هم چون اعتقاد دارم اون طبیعت و خلقتش اینه و گناهی نداره،اون باید از زندگیش لذت ببره به قول فردوسی
جان شیرین دارد و خوش است.
اما طبیعت انسان این توحش نیست.انسان دارای قدرت تفکر و تعقل هست.این قاتل باید تاوان توحش کثیف خود را بدهد.
امیدوارم فرزند، راه پدر را نرود و آنقدر کم سن و سال باشد که هیچ گاه پدرش و شخصیت او را به یاد نیاورد و هیچ کس هم به او در این مورد چیزی نگوید! آمین.
پاسخ ها
ناشناس
||
۰۸:۴۳ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۲
آمین
ولی
گرگ زاده عاقبت گرگ شود
گرچه با آدمی بزرگ شود
ناشناس
||
۱۱:۱۷ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۲
موافقم حتی خانواده این موجود کثیف هم قربانی شدند. خدا بهشون صبر بده
یادمه مینیبوس سربازها که با خواب راننده رفت ته دره همه به راننده فحش دادند و بعد دختر این پیر مرد نامه ای نوشت که اشک منو درآورد
جالبه طرف سابقه دار و بدنام بوده، دوربین مغازه ش خاموش بوده، بازم 5 روز بهش کاری نداشتن و آزاد بوده، تازه آخر سر هم خانواده قاتل جنازه رو پیدا میکنن و به پلیس اطلاع میدن، وگرنه احتمالا این مورد هم کشف نمی شد، تازه فهمیدن طرف قبلا چند نفر و کشته، واقعا نقش پلیس این وسط چیه؟؟؟؟ ظاهرا سیستم پلیسی و قضایی هیچ کاری نکردن ، متاسفم که امنیت مردم رو جدی نگرفتن
من از اهالی شهر پارس آباد و از موضوع مطلع هستم. میخام به این مساله از بعد دیگه ای نگاه کنم:
پلان اول: روز 28 خرداد آتنا گم می شود. همه دوربین ها کار می کرده به غیر از دوربین مرد سابقه دار بدنام که آتنا دقیقا روبروی درب کارگاه همان مرد ناپدید شده است.
پلان دوم: مرد قاتل 5 روز آزادانه فرصت داشته و پدر آتنا را دلداری می داده و با آرامش در پی اجرای نقشه شوم و یا حذف آثار جنایت بوده است. شاید هم در این 5 روز آتنا در مخفی گاه متهم زنده بوده است.
پلان سوم: ماموران و سیستم قضایی شبانه روزی بدنبال آتنا بودند و در طی چند روز اول به مغازه متهم آمده و پس از بررسی بدون دستگیری وی بر می گردند و متاسفانه پس از 5 روز به این نتیجه می رسند که احتمال قوی مظنون همان مردی است که دوربین مغازه اش خاموش بوده و بدنام و سابقه دار است و آتنا دقیقا جلوی مغازه وی ناپدید شده.
پلان چهارم: مرد متهم با گذشت دو هفته ادعای بی گناهی داشته و برادر و همسر متهم پس از مشکوک شدن و بررسی دقیق پارکینگ راز جنایت را افشا می کنند. پس از افشای جسد متهم اعتراف کرده. چه بسا اگر کمک برادر و همسر متهم نبود، این راز برای همیشه سر به مهر بود.
پلان پنجم: با کشف جسد، دادستان محترم در مصلی شهر سخنرانی و مردم را به آرامش دعوت می کند، بنده در مصلی بودم و خشم مردم را در طی سخنان ایشان دیدم. در طول سخنرانی فقط صحبت از هیبت و هیمنه سیستم قضایی و پلیسی بود و کوچکترین اشاره ای به جزییات حادثه و انگیزه و دلایل نداشتند و بدین ترتیب زمینه برای شایعه سازی فراهم می شد.
پلان ششم: متهم قبلا چند مورد سابقه کودک آزاری داشته و الان اثبات شده که دو فقره قتل دیگر هم انجام داده و با این وجود آزادانه در جامعه زندگی می کرده و تازه روزای اول حتی بهش شک نمی کنن. جالبه که هویت جنازه های قبلی هنوز دقیق معلوم نیست و پرونده ها پس از چند سال رها شده بود.
نتیجه گیری: در طی مدت گم شدن آتنا در یک شهر کوچک با بافت سنتی ، پلیس کمترین نمره را در کشف راز این جنایت و ای بسا چلوگیری از اقدامات بعدی متهم داشته. مرد متهم 5 روز آزاد بوده و در نهایت هم با کشف جسد توسط برارد و همسر متهم راز آشکار شد. تازه کشف شده که قبلا دو نفر دیگه رو هم کشته بوده!!!! پس نقش سیستم پلیسی و امنیتی کجاست؟ چطور آتنا در مقابل کارگاه مرد سابقه دار که دوربینش هم خاموش بوده، گم شده و 5 روز وی آزادانه در پی رد آثار ماجرا بوده؟؟ چرا سیستم قضایی جزییات حادثه را شفاف و دقیق بیان نمی کند تا شاید درس عبرتی برای دیگران باشد؟؟ شاید جزییات این ماجرا باعث آگاهی والدین و مراقبت بیشتر از کودکانشان شود. چطور فرد سابقه دار کودک آزار آزادانه در اجتماع فعالیت داشت؟؟؟ چطور پدر آتنا با آگاهی از سابقه متهم، به آتنا جازه داده برای استفاده از دستشویی و آب خوردن بارها به کارگاه متهم برود؟؟؟ و هزاران سوال بی پاسخ دیگر؟؟؟
آتنا قربانی خشم و عقده فروخورده و ناآکاهی و کم کاری جامعه شده است.