من یه دختر هستم که شاغل هستم و با پوشش چادر و سنگین سرکار میرم
وقتی حرف ها و صحبت هایی از آقایون همکارم میبینن به کل از ازدواج و مرد زده شدم
وقتی با مدیرم درباره افزایش حقوق صحبت میکنم و اون بیمار روانی حرفای چرند تحویلت میده
وقتی همکارت هرروز روی مخته که چرا محلش نمیدی
وقتی داری راه میری نگاههای مریضشون دنبالت
و وقتی فکر میکنم من با این پوشش هم نتونستم نگاههای بیمار اینهارو ببندم وای به حال بقیه
متاسفم برای خودمون که دخترای جامعمون هیچگونه امنیت و آرامشی ندارن اونوقت دنبال رفع عدم ازدواجشون میگردیم
چند دلیل
دلیل فلسفی
چرا باید حتما با یک نفر دیگر مابقی عمر خود را در زیر یک سقف بگذرانم ایا حتما باید فرزندی داشته باشم مگه قبلی ها که داشتند چی شد زمان خواهد گذشت چه برای ازدواج کرده و چه برای ازدواج نکرده پایان راه یکی است
چرا باید عمر خودم را صرف پروراندن فرزندی کنم که ممکن است والدینشان در اسایشگاه سالمندان رها کند
دلیل اقتصادی
اوضاع کار و شرایط درامدی جامعه مطلوب نیست مهریه سنگین داماد را تبدیل به بزرگترین بدهکار خواهد کرد که در کنار طلبکارش زندگی میکند
دلیل روانی
چشم و هم چشمی و مقایسه ظاهر زندگی دیگران با بطن زندگی خود و بزرگنمایی توانایی ها و خواستگارهای دختران در برخورد با دیگران این ذهنیت را در انها ایجاد خواهد کرد یا انچه در خیال است روی میدهد یا ازدواج نخواهم کرد
دلیل اجتماعی
کمبود خواستگار مثل کم ابی بیداد میکنه
دلیل پزشکی
مشکلات جنسی
و اما برخی چرا ازدواج میکنند
عشق
رعایت عرف و سنت جامعه برای تشکیل خانواده و رقابت زیستی در جریان زندگی
از بین بردن ذهنیت منفی نسبت به سلامت جنسی خود
ایجاد هدف در زندگی
به نظرم باید به سمت اصلاح قانون و برابری بیشتر رفت تا رغبت برای ازدواج زیاد بشه مثلا امروزه که دخترها و پسرا برای درس خوندن و کارواستخدامی شرایط برابری دارند وبلکه دوسالی که پسرها به سربازی میرن دخترها از این فرصت استفاده کرده و استخدام میشن باید هزینه ازدواج خونه و هزینه زندگی رو هم خانوم و هم اقا مساوی پرداخت کنند تا پسران توانایی و میل و رغبت برای ازدواج پیدا کنند والبته خب کارهای خونه رو هم بطور مساوی انجام بدن
من یه خانمم. یه بار ازدواج کردم و جدا شدم. بیشتر از یک سال اسیر دادگاه و دادسرا بودم که ثابت کنم فریب در ازدواج رخ داده اما با قانون عهد دقیانوسی ایران که زن نصف مرده و شاهد زن قبول نمیکنن و ....، به هر دری زدم و به هر تبصره ای دست گذاشتم نتونستم ادعامو اثبات کنم. بعدشم کل مهریه مو بخشیدم و طلاق گرفتم. با توجه به دردی که با پوست و استخونم درکش کردم دیگه ازدواج نمیکنم. متاسفانه بیشترین دلیل تجرد خانوما قوانین تاریخ گذشته اس. من حاضرم مهریه نداشته باشم اما حق طلاق داشته باشم واسه اینکه شرافتمندانه زندگی کنم نه به اجبار.
بیشتر بانوان پرتوقع شدند مثلا حرف از برابری میزنند درحالی که موقع ازدواج یکطرفه انتظار دارن پسر هزینه خونه وزندگی رو تامین کنه و فقط یه توسری خور باشه خب دراین شرایط پسرها هم میلی برای ازدواج ندارند و دراینجا بیشترین ضرر رو خانوما میکنند چون ممکنه دیگه نتونند ازدواج کنند ولی اون پسر با پیدا کردن زن زندگی حتی در سن 50سالگی هم میتونه راحت ازدواج کنه ! البته من خودم شانس اوردم و دختر کم توقع و خوش اخلاقی رو پیدا کردم
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۳:۳۴ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۵
اینا دلداری هست که به خودت می دی
زمونه عوض شده
یه خانم در سن 50 سالگی هم بخواد مزدوج می شه
همکار من در سن 50 سالگی اولین بچشو به دنیا اورد
همه چی عوض شده
ناشناس
||
۲۳:۴۵ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۶
اونی که وقتی 50 سالت شد میاد زنت میشه فقط منتظره زودتر چشم از جهان فرو ببندی جناب و بعدش به راحتی به زندگی ادامه بده
تاوقتی حقوق ووظایف زن ومرد برابرنشه همین مشکل هست مثلا گفتن همسر و باید خانومی که شاغل هست درخرج ومخارج خونه شریک بشه و همه فشارها به تنهایی رو دوش مرد نباشه