من یه خانم 36 ساله هستم که تجربه یک بار متارکه رو داشتم. خدا رو شکر شرایط مالی و موقعیت اجتماعی و تحصیلی خوبی دارم . در یک ارگان بزرگ تو ایران کار می کنم و بطور کاملا مستقل زندگی می کنم. طلاقم رو هم توافقی انجام دادم و عادلانه یا غیر عادلانه بدون دریافت مهریه و مزخرفات نفقه و... در طول یک هفته جدا شدیم. من خودم چون تاهل و تعهد رو دوست دارم ، با وجود اینکه یک بار ضربه خورم ولی باز هم حاضر به ازدواج خواهم بود، البته با دقت انتخاب بیشتر و عاقلانه تر. ولی مشکلی که الان وجود داره به نظر من برای عدم ازدواج خانمها و یا آقایون چند تا دلیل داره : 1 اینکه متاسفانه متاسفانه متاسفانه خانمهای مملکت ما خیلی خیلی در دسترس آقایون هستن و واقعا دلیلی نمیبینن آقایون که بخاطر نیاز جنسی ازدواج کنن 2 اینکه خانمها خیلی به مادیات اهمیت میدن و چشم و هم چشمی هایی که زیاد شده آريالایون رو از زیر بار مسیولیت رفتن دور می کنه 3 اینکه این تنوعی که من در بین خانما و رفتاره و پوشش هاشون در حال حاضر تو جامعه می بینم طبیعیه که روحیه تنوع طلبیه آقایون رو تحریک کنه و اخلاقیات کمرنگ بشه. من همکاران آقایی دارم که متاهل هستن و میبینم که با چه فرکانسی با خانمها در رابطه هستن و بیشتر بخاطر رفتار عشوه گرانه همکاران خانم هست که متاسفانه باعث تشدید روحیه خیانت میشه. و معتقدم کسایی که می گن ازدواج خوب نیست ( چه خانم و چه آقا) واقعا از ته دل این حرف رو نمی زنن چون واقعا همه نگران تنهایی آینده خواهند بود.

بنده سوالم از اونایی که از مشکل حقوقی می نالن اینه که دقیقا چی می خوان طرف میاد می گه اول حق طلاق بده تا ازدواج کنم. تو اگه به فکر شوهر و بچه و خانواده ای اول کاری حق طلاق می خوای چکار اگه طرف می ترسی بد از کار دربیاد که برو تحقیق اگه وسواس دست از سرت بر نمی داره باید بگم که طرف مقابلت انسانه نه امام معصوم. خلاصه کلام حق طلاق رو برای چی می خواین؟
اما در رابطه با تن پروری مردان. همونجور که همه زنا پول پرست نیستن همه مردام تنبل نیستند.

متاسفانه هر دو گروه زنان و مردان همدیگر مقصر قلمداد می کنن و مشخص نیست به دنبال چه هدفی هستند تمایم حرفای که زده شده بیشتر معنی خامی و ناپختگی می داد هر زمان کسی واقعا احساس کنه قصدش تشکیل خانواده است و مسئولیت زندگی مشترک را قبول می کنه زمان ازدواج دیگه نیاز به داد و بیداد نیست بهتر از حواشی بگذریم و هدف نهایی را در نظر بگیرید انوقت زندگی متاهلی معنای دیگه پیدا می کنه

دمت گرم اومدم جوابشون رو بنویسم دیدم بهترین کامنت رو گذاشتی

بنظر من مسئله ترس از همدیگر میباشد

الان انقدی که دخترها استقلال مالی دارن و براشون کارریخته برای پسرها خبری نیست به همین خاطره چون دخترها استقلال مالی دارن دیگه دنبال آقا بالاسر نمیرن یا شوهری میخوان که خیلی شرایط عالی و خاصی داشته باشه خونه و ماشین و کارپردرآمدداشته باشه

باسلام وعرض ادب اگر بخواهیم یک پاسخ صحیح بدهیم باید تمام عوامل موثر را بشناسیم و تنها یکطرفه به قاضی نرویم در ضمن توجه به عوامل آسیب رسان در جامعه مانند ، بیکاری ، چشم هم چشمی ، دوری از ساده زیستی ، وجود افراد محتکر وسود جو که باعث برهم زدن عرضه وتقاضا می شوند وباعث نوسانات قیمت ها در تمام بخش ها می شوند از جمله مسکن ، مواد خوراکی وسایر نیازهای مردم و باید گفت که وجود مشاوران دینی برای ازدواج ضروری است زیرا عدم شناخت ،نبودن مهارت های لازم در زندگی فرد را دچار یک سر درگمی می کند و در نتیجه انتخابش بر پایه احتمال خواهد بود تنها راه نجات دوری از رذایل وکسب فضایل است نیاز های انسان باید به طور منطقی و خداپسندانه حل شود تا فرد از همه لحاظ به یک آرامش درونی برسد.
خودنمایی کردن (برای مرد وزن)درحالی که درون فرد پراز آشفتگی است موفقیت نیست بلکه گناه و به رخ کشیدن کمبود ها وعقده های درونی خودش است که ممکن است ریشه در گذشته فرد یا یادگیری های نامناسب اجتماعی داشته باشد.

بیکاری
فساد
اقازادا

به نظرم باید یه تعداد شوهر وارد کنیم .

در این که پسرهای این زمونه هم ایراد دارن شکی نیست ولی متاسفانه خیلی از دخترا دنبال مرد پولدارن که مثل عابربانک زنده