جاده ی مذکور یکی از بدترین جاده های کشوره،،این جاده به اصطلاح ترانزیته و تک بانده، و تا الان هیچ اقدامی برای بهینه سازی اون انجام نشده....هر هفته کشته داره..سایتهای خبری داراب رو ببینید تا متوجه عمق فاجعه شوید....یه دونه اورژانس بین راهی نداره....
متاسفم برای مسئولان امر که فقط تو کشور ما موقع سفر عزیزانمون باید همش در استرس باشیم که آیا سالم به مقصر میرسه یانه ! باید فکری بحال رانندگان بی سواد و معتاد کرد وشرایط رانندگی خودروهای عمومی رو سخت کرد
باید علاوه بر تشدید قوانین سخت در رانندگی شیوه گرفتن تصدیق های رانندگی را هم سخت تر کرده و همچنین باید این قوانین سخت بطور جدی هم اجرا بشن... قانون خیلی مهمه و اجرای آن مهمتر..
ضمن تسلیت ب خانواده هاشون تا روز کسی نرسه نمی میره چرا تو ماشین چهل نفر نمرده اند من ی پسر هفت ساله داشتم که عید امسال بدون هیچ پیش زمینه ی دردی سرحال واهل بازی ظرف چند روز بای سردرد که سابقه نداشت برا همیشه رفت پیش صاحب اصلیش ب خدا قسم تا روز وساعت کسی نرسه نمی میره
خیلی جاها این راننده های اتوبوس میاند پشت ماشین آدم و راه می خواهند. از سواری می خواهند تندتر بروند. سالی کلی هم جریمه می دهند و ککشون نمی گزه. بابا دست بردارید.
من خودم یک قربانی هستم قربانی تصادف که الان 8 ماهه قطع نخاع شدم و تو خونه افتادم خدا شاهده بعداز تصادف حتی یکبار راننده را ندیدم که حالی ازم بپرسه چرا چونکه یه کوپون بیمه گذاشته و رفته کو کجاست قانون برای آدمایی که با بی احتیاتیشون یه دختر جوون را میندازن گوشه ی خونه انگار نه انگار اگه قانونی وجود داشت اینهمه اتفاقات وحشتناک نمی افتاد شبی نیست که من از درد زجه نزنم کو چیکار کردن اون راننده را ؟؟؟؟
کشتگاهم خشک ماند و یکسره تدبیرها،
گشت بی سود و ثمر.
تنگنای خانه ام را یافت دشمن، با نگاه حیله اندوزش،
وای برمن! می کند آماده بهر سینه ی من تیرهائی،
که به زهر کینه آلوده ست.
پس به جاده های خونین، کلّه های مردگان را،
به غبار قبرهای کهنه اندوده،
از پس دیوارمن، برخاک می چیند.
وز پی آزارِ دلِ، آزردگان،
در میان کلّه های چیده بنشیند،
سر گذشت زجر را خواند،
وای برمن! در شبی تاریک از اینسان،
برسراین کلّه ها جنبان،
چه کسی آیا ندانسته گذارد پا ؟
از تکان کلّه ها آیا سکوت این شب سنگین،
(کاندران هر لحظه مطرودی فسون تازه می بافد) کی که بشکافد؟
یک ستاره از فساد خاک وارسته،
روشنائی کی دهد آیا !
این شب تاریک دل را ؟
عابرین ! ای عابرین !
بگذرید از راه من، بی هیچ گونه فکر،
دشمن من می رسد می کوبدم بر در،
خواهدم پرسید، نام وهرنشان دیگر.
وای برمن !
به کجای این شب تیره بیاویزم قبا ی ژنده ی خود را،
تا کشم از سینه ی پر درد خود بیرون،
تیر های زهر را دلخون.
وای برمن !