به هر میزان که از معارف اصیل دینی و انسانی دور شویم، همین است؛ حالا مسببش غفلت و کوتاهی خودمان باشد یا گسترش فرهنگ منحط غربی در جامعه مان از راه های مختلف...
اینم عاقبت تربیت نسلی مثل دهه هشتادیا
وقتی معنی فرهنگ رو وزیرش هم نمی دونه باید انتظار این کارا رو از خیلیا داشت
بچه 17 یا 18 ساله که چیزی نیس
البته به شخص خاصی توهین نکردما...
اعدام چاره کار نیست...... مشکل از فرهنگ ماست تربیت ماست اموزش و پرورش ماست. مشکل از ذهن های است که پر از صحنه فیلم های مستهجن است. این ره که میر یم به تباهیست
انگیزه اصلی به نظر من حسادت به این جوان خوش قیافه بوده است. در فیلمی که از خود گرفته اند یکی از قاتلین اسم دختری را به مقتول یادآوری می کند. از آدم حسود شدیدا دوری کنید حسود هرگز نیاسود!
اشکال ما ایرانیا اینه که کارهای بدو زود یاد می گیریم مثل همین بی رحمی ها یا خیانت ها.
اگر این افراد رو بدون پول دیه که خانواده مقتول مجبوره بده فورا و بدون هیچ فوت وقتی در ملا عام اعدام کنن باور کنین سریع همه جرم و جنایتا کاهش پیدا می کنه. اینا خیالشون راحته می گن خانواده مقتول پول دیه نداره بده ما هم چند سال زندان می مونیم بعد هم یا رضایت می گیریم یا عفو می خوریم
فقط اعدام در ملا عام و در همانمحلی که جنایت انجام شده.
گیرم دعوا هم بینشون شده مگه باید دست به همجی کاری بزنن.
هیتلرو خونخواره تاریخ میشناسن ولی اون دشمناشو تو کوره میسوزوند اینا دوستاشونو چه لقبی باید گذاشت واسه اینا فقط میتونه کاره مواده مخدر باشه هرجور فکر میکنم نمیشه
آمار جرم و جنایت در سراسر ایران بالا رفته است و جرایم خشن گسترش چشمگیر یافتهاند. دیگرکمتر خبری از قتل و جنایت با شیوههای عجیب و غریب ممکن است مردم را شوکه کند.فشار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی سنگینی بر روی اقشار مختلف جامعه وجود دارد اما جماعتی که زیر این فشارها له میشوند و به دامن «آسیبهای اجتماعی» میغلتطد، طبقه کم درآمد و فقیر است که بی بضاعتی امکان و فرصت بنیه سازی برای مواجهه و مقابله با این شرایط را به او نمیدهد. در این شرایط، با گسترش چشمگیر خشونت و جرایم خشن در ایران چه باید کرد؟ اکثر صاحب نظران علوم اجتماعی و متخصصان روانشناسی اجتماعی بر این باورند که ما در ایران با پدیده خشونت در تمام نهادهای سیاسی، اجتماعی، آموزشی و خانواده مواجهیم، در حالی که شاهد شکلگیری یک هوشیاری خودجوش و یا یک موضعگیری حتی نیمه رسمی جدیدی هم از بطن جامعه و نهادهای اجتماعی درباره ابعاد منفی خشونت نیستیم. به عبارت دیگر آموزشی وجود ندارد و فرهنگ ضدخشونت در جامعه شکل نمیگیرد. انگار جامعه به حال خود رها شده است. در جامعه ایران نه تنها با خشونت برخورد جدی نمیشود بلکه خشونت ستایش میشود و هیچ اراده رسمیای برای ترویج فرهنگ عدم خشونت دیده نمیشود.وقتی کسی را در ملاء عام اعدام میکند یا شلاق میزند، یا نا مردم با خشونت رفتار میکنند، تمام این رفتارها به عنوان یک اصل و در بستر فرهنگی عرضه میشوند و خشونت را عادی و پذیرفته از سوی جامعه میپندارد.
تا دیدگاه ها در ساختار رسمی تغییرات بنیادی نکنند، امید چندانی به ریشهکن کردن فرهنگ خشونت در ایران در کل سطوح نیست. مبارزه نهادهای مدنی، روشنفکرها و نیروهای زنده جامعه با خشونت و نقد آن میتواند به شکلگیری وجدانی جدید در جامعه کمک کند. این نیروی جدید که ممکن است از بطن جامعه شکل گیرد، نیروی دموکراتیک تغییر جامعه نیز خواهد بود زیرا مبارزه برای خشونت از مبارزه برای دموکراسی و تبعیض جدا نشدنی است.