هیچ وقت یادم نمیره دبستان معلمی داشتیم که دایم کلاس رو به بهانه های مختلف ترک میکرد. کار بجایی رسیده بود که مدیر مدرسه به او هشدار داده بودن که تکرار نشه. یکبار که معلم خواست کلاس رو ترک کنه حسابی برای بچه ها خط و نشون کشید که کسی صداش در نیاد تا برگرده. اما رفتنش خیلی طول کشید و بچه ها که با هم حرف میزدند نا خودآگاه صدایشون بلندتر و بلندتر شد تا اینکه یکی از ناظمین مدرسه سری به کلاس زد و فهمید که معلم ما بار هم ول کرده رفته. خلاصه کمی بعد معلم ما عصبانی برگشت و هر چی فحش بلد بود به ما که سن کمی هم داشتیم داد. من در خانواده ای بسیار محترمی بزرگ شده بودم و یادم هست که اکثر فحشهایی که آنروز شنیدم رو برای اولین بار بود که یاد گرفتم! تازه این اول کار بود. معلم نازنین ما بعد از اینکه یک دل سیر هرچی فحش رکیک بلد بود نصیب ما کرد بعد همه ما رو ردیف کرد تا نفر به نفر ما رو چوب بزنه! این نکته رو هم اضافه کنم که آن زمان رسم بود شاگرد اول ها جلوی کلاس میشستند و شاگرد تنبل ها معمولا ته کلاس! خلاصه این معملم نازنین ما خط کش چوبی با لبه فلزی رو برداشت و همه ما رو مجبور کرد دست چپمون رو بلند کنیم. نفر اول من چوب خوردم. از قضا هم من و هم بقل دستیم هر دو شاگرد اول کلاس با معدل بیست بودیم و هر دو هم چپ دست! ما که بعد از اونهمه فحش خوردن کاملا میخکوب و شوکه شده بودیم نه جرات کردیم و شاید حتی به فکرمون نرسید که دست راستمون رو بلند کنیم! یادم میاد تا چند روز دستم درد میکرد و مداد نمیتونستم دستم بگیرم. نفر دوم هم بقل دستی من چوب خورد و آنقدر ضرب محکم خورد که دستش به میز برخورد کرد و شکست! بعد از این اتفاق معلم نازنین ما از ترسش چوب زدن رو متوقف کرد! بله در آخر ایشان تنها دو شاگرد اول کلاس رو چوب زدند! من رو نزدیک یک هفته و اون یکی رو نزدیک دو ماه از درس عقب انداختند!
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۳:۱۴ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۷
با شما احساس همدردی میکنم . مخصوصا برای دانش آموزان ساکت و بی آزار این تنبیهات آثار روانی طولانی مدت به بار میاره . آثار تنبیهات بیمارگونه ی معلم سوم ابتدایی من از 23 سال پیش از ذهن من خارج نمیشه .
امروز مدرسه بچه ها بودم چند تا دانش آموز درب اتاق رییس جمع شده بودند وقتی من از بیرون وارد مدرسه شدم افتادند به التماس که حاج آقا بگو ما را برگردونند تو کلاسمون گفتم مگه شما چیکار کرده اید؟ یکیشون گفت من فقط جواب ننوشته بودم .یکیشون گفت معلمم آقای..... به من تیپایی میزنده و توهین می کنه یکیشون معلم به من گفت برگرد برو تو همون طویله ی بابات چرا اومدی تو مدرسه!!! چی بگم والا!
کار زشتی انجام داده و نمیخواهم از معلم خاطی حمایت کنم ولی ای کاش شرایط سخت معلمی را هم در این روزها ببینیم معلمی که هنوز حقوق سال قبلش را نگرفته و برای امرار معاش چند جا کار میکند و خسته و کوفته سر کلاسی با 40 دانش آموز حاضر میشود به نظر شما میتواند وظیفه خود را تمام و کمال انجام دهد البته مسئولین باید پاسخگو باشند.
آخر دهه شصت که من راهنمایی می رفتم بچه های کلاس سربه سر استاد زبان گذاشتند
باورتان نمی شود رفت از دفتر یک شلنگ بلند آورد و فقط همینو فهمیدیم که گفت چند نفری که شاگرد اول های کلاس بودن برن بیرون
بقیه را مثل زندانی های ایرای در اردوگاهی در عراق از تونل وحشت گذراند
اصن اینطوری نبود که کف دست کسی شلنگ بزنه شلنگ در هوا می چرخید و توی سر و صورت و پشت ما پیاده می شد
نزدیک 35 نفر بودیم وقتی اعصابش راحت شد همگی نای بلند شدن نداشتیم تا مدتها پشتم و پهلوم سیاه کبود بود
تازه ناظم بزرگوار مدرسه می گفت جناب فلانی بسه دیگه ادب شدن!!!
اون روز چشم یکی از بچه ها صدمه دید
اما هیچ کسی ترتیب اثری نداد
بنده هم ازاین مسئله بسیارمتاسف شدم ولی درسالهای اخیررسانه ها به این مسائل خیلی دامن میزنندولی میبینیم معلمی به دست دانش آموزی کشته می شودمافقط درفضای مجازی مطلع می شویم یا درابتدای همین سال تحصیلی مدیر دبیرستانی توسط دانش آموزی بوسیله تیغ موکت بری مجروح می شود حتی مسئولان آموزش وپرورش به عیادتش هم نمیروندمظلوم ترازقشرفرهنگی دراین جامعه نیست!!!