خوب به یاد ،دارم در سال ۶۱ با مدیری که واقعا روشن بین بود ،و کمی هم تخصص داشت ،در یک ماموریت کاری ،بحث تخصص ،وتعهد بین من ،وایشان ،در گرفت ،که من ،طرفدار تخصص بودم ،وایشان طرفدار تعهد ،( شاید هم این بحث بخاطر ،چقلیهایی بود که همکاران ،چاپلوس برای مدیران ،جاسوسی مبکردند ،نمیدانم ،بهر صورت بحث داغ شد ) من مصرانخ ،به ایشان گفتم ،مثلا در همین ادارهٔ کل مسکن ،وشهر سازی ،اگر از مهندسین ،با سواد ،وتجربه آموخته ،برای طراحی ،ومحاسبات ،واجرا ،استفاده نمایید ،حتی اگر این شخص ،تعهدی به رژیم جمهوری اسلامی نداشته باشد ،وتنها برای پیشرفت ،و آبادانی کشور ،واستان خود دارد ،در اداره کار میکند ،وآنهم بلحاظ اینکه تعهد خدمت ( استخدام ) دارد ،هزار بار بهتر از یک مهندس بی سواد بی تجربه است ،چون حداقل این است که این مهندس بلحاظ فهم دانش علمی ،وکسب تجربه ،به خود خیانت نمیکند ،اما آن مهندس بی سواد ،وبی تجربه بلحاظ ناگاهی .هم بخود ،وهم به مردم ،وکشور خیانت میکند؟ اگر چه بظاهر ،وشاید برای اینکه ،موضع فکری مرا بداند با بخشی از گفته های من موافقت نمود اما عمل نکرد ،لیکن سوال نمود که شما نسبت به مدیریت من اشکال نموده اید؟ که من عرض کردم ،اشکال خیر اما نقد آری ،چون شما ،نظرات شورای فنی اداره را کنار گذاشته اید ،وفقط با افراد همفکر خود کار میکنید؟ البته ایشان تا معاونت وزیر پیشرفت نمودند ،وبعد از اتمام جنگ تحمیلی هشت ساله ،و در دوران سازندگی ،از سیستم دولتی خارج شدند ،ودر بخش خصوصی به شغل شریف بساز و بفروشی مشغول شدند؟ که گویی ،پول زیاد ،مانع ،رشد تعهدی ایشان گردید ؟ و عافبت ایران این است که هست ،و از آن زمان صدها بار بدتر شده ،واکنون فقط ژنهای خوب ،ومتملقین ،و چاپلوسها ،و پاچه خوارها ،به رانتخواری ،ودزدی ،واختلاسگری ،مشغولند ،ومتعهد ،و همچنان متعهد به اشاعهٔ فساد ،از قدیم گفته اند ،ماهی از سر میگنند ،نی ز ،دم ؟ ،،،،

درست زدی به هدف مدرک و سابقه کار و دلسوز و متعهد و مشکل کشا هم که باشی و دنباله رو این به نرخ روز خورها و بوقلمون صفتها و از ما بهترون و سفارشی ها نباشی به هیج جا نمی رسی و تازه تهمت و افترا هم بهت می زنند.دلم به حال نحوه استخدام شدن و تبدیل وضعیت 10 سال و تمدید قراردادم و شب و روزهایی که سخت کار می کردم تا حقم رو بگیرم می سوزه و حالا ببین چه راحت استخدام می شوند و هیچ تعهد و مسولیتی ندارن و نمی تونی حرفی بهشون بزنی

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا آمدی حالا که من افتاده ام از پا چرا

دیگر ایران و ایرانی از دست این مسئولین متعهد بی تخصص از پا افتادیم . بخدا مملکت به فنا رفته چرا مسئولین سرشونو بردن زیر برف

دیگر برای این سخنان دیر شده مشکلات مانند کوه شده اند دیگر از دست کسی کاری بر نمی آید پیران نا امید وجوانان امید به کشور های بیگانه نخبگان باید بپذیرند وبه مردم اشتباهات را بگویند وکنار بروند باید تا بیشتر دیر نشده
طرحی نو برای کشور ساخت

از سايت تابناك به خاطر نشر اين نوشتار و از نويسنده ان بسيا متشكرم در واقع مبين بغضي است كه در گلوي همه ما گير كرده است.من مهندس الكترونيك از داشكاه صنعتي اريامهر(شريف فعلي) قريب سي سال زير دست كساني كار كردم كه فرق بين هدايت الكتريكي الومينيم ومس را بعضي از انها نمي دانستند

یکی از بهترین مفاله‌های تابناکه
اما رهکار هم بدین چجوری این مشکل رو حل کنیم؟ایا این اشخاص بی‌کفایت حاضرن داوطلبانه کنار برن؟ایا توانایی برکناری این‌ها هست؟؟ ایا قدرتشو دارین؟یا جراتشو؟!!!!!!!!!!

خیلی جالبه تو سیستم نظام مهندسی با شروع نرم افزار جامع انتخاب ناظر که بصورت رندمی انتخاب میشد کار نظارت از دست دلال ها خارج شد . و دیگه ناظر به انتخاب سازنده انتخاب نمیشد که هیچی نتونه بگه و اوضاع خوب شده .. جالبش اینه وزیر مسکن و شهرسازی میگه مالک باید ناظر رو انتخاب کنه . یعنی فساد یعنی دلالی یعنی بدبختی . من هیچ امیدی دیگه به این مملکت ندارم . از همین الان که این خبر رو درباره نظام مهندسی شنیدم دیگه میخوام دزدی کنم / گور بابا 10 سال درسی که خوندم

به نظر من دیگه دیر شده
چون خیلی از متخصصین که میتونستن گره از کاری باز کنند(ارائه راه حل برای مشکلات کلان) رفتن و میبینید که کیا باقی موندن که حتی برای عبور از مشکلات ،تقلید از کشورهای توسعه یافته رو هم بلد نیستن

خدالعنت کند دانشگاه پزشکی اردبیل را .نخبه ها را یک عده بقول خودشا استاد که همشون بیسواد وعقده ای هستندنابود می کنن .کسی هم پاسخگو نیست .به داد دانشجوهای پزشکی غیر بومی اردبیل برسید .همه فراری شدن.بچه های نخبه نابود شدن

تابناک برای اولین بار تیتر زیبایت به دلم نشست.
جانا سخن زبان ما میگوئی، و این دل سوخته با خواندن این مطالب بارها در درون خود گریست.
این درد عمیق کشور من است که کار را به دست کاردان نمیدهند.
الان در شرکتی کار میکنم که نامش بلند آوازه است به اسم مپنا.
مپنا را فرزندان این مرز و بوم با جان و دل ساختند و وقتی درخت تنومندش به بار نشست متاسفانه از جائی دیگر و از شرکت آب نیرو و توسط آقای احمدی نژاد مدیران ناموفق حوزه ی آب کشور را به مپنا سرازیر کردند و الان این مدیران که آب کشور را به مرز فلاکت رسانده اند آمده اند و مثل ..... به جان مپنا افتاده و ما قدیمی های مپنا در کنجی خون و دل میخوریم.
آقائی یکراست آمده و مدیر ........ شده است از نارمک با پژو پارس آمده بود الان بعد از 6 سال با لندکروز 700 میلیونی و به پنت هاوس 8 میلیاردی تشریف میبرد؟؟؟
آقائی از آب نیرو بازنشسته شده و یکراست آمده در مپنا و حقوق آنچنانی میگیرد و صحبت از اخراج 2000 نفر در سال بعد میکند و وجدانش راحت است که حقوق بازنشستگی و حقوق مپنا را میگیرد و برای دیدار جگرگوشه هایش در آمریکا هر سال تشریف میبرد.
وای درد دل آنقدر زیاد است که دیگر توان گفتنش نیست و باید فقط از این مرز و بوم دررفت به کجا؟ نمیدانم ولی دیگر جای ماندن نیست.