به عنوان یه دختر همیشه سعی کردم سنگین و وزین باشم . همیشه هم خوش برخورد و با احترام با آقایون برخورد کردم . وقتی که ۳۳ سالم بود به آقایی بسیار علاقه مند شدم و سعی کردم که غیر مستقیم ابراز علاقه کنم . خود اون آقا هم بسیار ابراز علاقه میکرد . در مورد نشونه هایی که می دیدم با چند تا از افراد متاهل صحبت کردم . همگی موافق بودند که اون آقا به شما علاقه زیادی داره . من منتظر بودم که ایشون مطرح کنند اما در کمال ناباوری متوجه شدم ازدواج کرد ! برای منی که خیلی علاقه مند بودم تقریبا شوکه کننده بود . هنوز بعد گذشت ۱۰ ماه روزی نیست که به خودم نگم : کاش خودم مطرحش کرده بودم .
سعی کردم ازدواجش رو بپذیرم . حتی براشون کادوی عروسی خریدم و تبریک گفتم . اما روزی نیست که به یادش نباشم و حتی گاهی در خلوتم اشک می ریزم .
الان که نگاه می کنم میگم کاش اصرار می کردم تا حداقل واسطه ای کمکم می کرد و قضیه رو راحت تر مطرح می کردم . کاش اصلا خودم گفته بودم .
پاسخ ها
نیما
||
۱۶:۵۷ - ۱۳۹۸/۰۸/۲۰
قسمت نبود. به خدا اعتماد داشته باش.
ناشناس
||
۰۰:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۸/۲۱
آخی، اشکم در اومد.
ناشناس
||
۱۸:۵۳ - ۱۳۹۸/۰۸/۲۱
اگه ایشون هم ابراز علاقه میکرد چطور یهویی ازدواج کرد ؟
گول اینجور افراد رو نخور خواهر
خطر بزرگی رو از سر گذروندی
یه نفس عمیق بکش و بیشتر دقت کن
الان من خودم یکیو دوست دارم که حتی اسمش همنمیدونم و گاهی میبینمش عاشق ایمانش شدم نه پول و شهرت..امروز بهش گفتم البته پیامی چون فقط شمارش داشتم ولی جوابی نداد من واقعا دلممیخواد برم داخل مسیری ک ایمانم قویتر بشه امیدوارم خدا کمک کنه ک مهرمن هم به دلش بشینه تا برگردم ب مسیرش..من فقط دنبال ارامشم ارامشی ک خدا اخرش باشه برام دعا کنید
من از یه پسر به اسم عدنان خوشم میومد بهش گفتم اونم گفت نه من وقت این فکرا رو دارم نه تو باید به اینا فکر کنی .حالا که فکرشو میکنم میبینم خیلی اشتباه کردم.پسرا ارزش عشقو نمیفهمن
سلام.من برای پسری که ده ساله دوستش دارم نامه نوشتم و بالاخره حرف دلم رو گفتم ولی هیچ جوابی نداد.حتی جواب پیامم رو.فقط بعدش که همو اتفاقی دیدیم خندید و بهم سلام کرد.چرا؟به نظرتون چرا هیچی نگفت؟حتی نه هم نگفت.البته من ازش خواستگاری نکردم پیشنهاد دادم عشق رو باهم تجربه کنیم!
من در شهرمان بخاطر شرایط مالی خواستگاران زیادی دارم که اصلا بدرد نمیخورن یا کار ندارن یا دنبال مال و اموال هستن یا ... و هربار کسی به خانواده ام پیغام برای خواستگاری میفرستد علارغم دختران دیگر که خوشحال می شوند من از ناراحتی قفسه سینه ام تنگ می شود و اندوه تما قلبم را پر میکند در حالی که من از صمیم قلب دوست دارم با یک انسان درست ازدواج کنم و ارامش داشته باشم در حالی که عاشق شخص خاصی هم نیستم و در یک خاتواده خیلی سنتی و مذهبی زندگی میکنم این درد بزدگی است که کسی به خواستگاری شما بیاید و بپرسد چند متر زمین دارید؟ایا برای زندگی در خانه فلان شهرتان تصمیمی دارید از خداوند میخوام که با این شرایط فقط هم بستر با خاک سرد قبر باشم و در تمام عمرم تنها زندگی کنم اما گاهی به سرم می زند که از چند اقایی که اشنا هستم و فکر میکنم ادم های درستی هستن خودم خواستگاری کنم اعتماد به نفس این کار رو هم دارم چون از خودم و خانواده ام مطمئن هستم و اگر هم جواب رد بشنوم ناراحت نمی شوم چنانکه خواستگارانی داشتم که قبل از امدن به خانه ما گفتن عکستون رو نشون بدید اما من اعلام کردم اون قرار نیست با عکسم ازدواج کند به عنوان یک مهمان با خانواده به منزل ما بیاید و اگر هم از من خوشش نیاید میتواند به خواستگاری نیاید و من ناراحت نمی شوم چون زیبایی یه امر نسبی استو خانواده ام هم با این شیوه من موافق هستن و کلی هم استقبال کردند،با این اوصاف اما نمیتوانم خودم مستقیم از پسری خواستگاری کنم اما با این شرایط فکر میکنم باید تا اخر عمر تنها بمونم چون به هیچ وجه زیر بار ازدواجی با ادم های سواستفاده گر نمیروم مرگ برای من لذت بخش تر از زندگی با انسان پست و حقیر هست
برام دعا کنید دارم روانی میشم.جرأت نمیکنم از همکارم خواستگاری کنم می ترسم بخاطر پولدار نبودنم جواب رد بده.که در این صورت،بخدا قسم تا قیامت زن نخواهم گرفت،من و همکارم ،کارمند دولتی و از نظر مالی و حقوق ، یکسان هستیم،اما زن ها خیلی پول براشون مهمه.
پاسخ ها
مهدی
||
۱۶:۵۷ - ۱۳۹۸/۰۸/۲۰
شما خواستگاریتو بکن اگه دیدی به خاطر مسائل مالی ردت کرد مطمئن باش ارزش اینهمه هیجان و حسرت رو نداشته و خدا خواسته همسر بهتری بهت بده
ناشناس
||
۱۸:۲۳ - ۱۳۹۸/۰۸/۲۰
عشق برای مردها مثل سرماخوردگی هست بعد یه مدت خوب می شوند و فراموش می کنند منم مثل تو بودم
ناشناس
||
۰۸:۴۴ - ۱۳۹۸/۰۸/۲۱
برادر من همه خانم ها پول براشون مهم نیست. نترس و پاپیش بزار