شرایط جامعه به گونه ای رقم خورده است که تصور یکی بودن محتوای اصلاح طلبی با اصولگرایی موجود روز به روز فراگیرتر می شود و علت آن عدم تحقق اصلاح طی بدست گرفت قدرت محدود و ظاهری قدرت توسط اصلاح طلبان است.
در چنین شرایطی انتخابات هم بی معنا خواهد بود چرا که گزینه های مختلف در واقع یک گزینه به نظر میرسند و تنها تفاوت شأن در تعویض مسئولین مرتبط با گزینه پیروز و شکست خورده در انتخابات است و روشها و نگاهها تفاوتی نمی کند!
آیا انتخابات در چارچوب و رویه موجود می تواند منجر به انتخاب گزینه ای برای تغییر سیاست خارجی،تغییر ساختار قدرت،حذف نهادهای موازی و.. شود؟!
جواب مثبت نیست و اینجا غرض آشکار کردن این نکته است که تدریجا مردم گزینه های مختلف را در قاموس کاندیدا نمی بینند بلکه در امکان اعمال تغییرات با انتخاب می بینند که احساس عدم امکان این تصور در ساختار موجود در حال تقویت است
خیلیها مثل اقای زیبا کلام فکر میکنند . اصحاب قدرت هنوز حاضر نیستند بپذیرند که باید درصد محبوبیت و رای و مشروعیت خود را در جامعه بپذیرند و از ان تمکین نمایند . که اگر چنین نشود روزبروز وضعیت نامطلوب تری پیش میاید . مسئله ی مهم دیگر این است که همیشه اقایانی امثال الله کرم با روش "باید و نباید و تحکمی" تعیین تکلیف میکنند . اصلا هم حاضر به کوتاه امدن و پذیرفتن رای و نظر اکثریت نیستند !
بعضی ها فکر میکنند خیلی در جامعه مهمند غافل از اینکه اصلا" شاید مطرح نیستند . مخصوصا" آنها که از اول انقلاب تاکنون فقط تندروی کرده . چرا تقریبا" هیچکس ، پیگیر برخورد واقعی با خائنین میلیاردی نیست ؟ !!!!