با راهکارهای بسیار ساده ای می توان علیرغم بحران تحریم و شرایط وخیم اقتصادی روحیه مردم را حفظ کرد مثل تسهیل در هزینه های سفر داخلی و مناسب سازی فضای اماکن سیاحتی مثل جزایر جنوب جهت جلوگیری از هدر رفتن و خروج ارز مسافرتی و کنار گذاشتن تفکراتی در برگزاری کنسرتها و مراسمی مثل جنگهای شادی ولی متاسفانه تفکراتی در جامعه با وجود شرایط وخیم روحی روانی اقتصادی مردم حتی مجال بروز شادی مقطعی را نیز نمی دهند
چند سال پیش یکی از کمدین های قدیمی را در مترو دیدم و پس از احوالپرسی علت کم کاری و عدم حضورش را جویا شدم و اایشان در پاسخ گفت : وقتی کار میکنیم و صدا وسیما پخش نمیکند و میگوید خنده اش زیاد است! ؛ دیگر چکار کنیم؟!!... و من واقعا متاسف شدم
"" واقعاً باید قبول کنیم هیچ شادیای در کشور وجود ندارد"" اين سخن ايشان است. خيلي مطلق گرا نظر داده اند و موضوع را كاملآ سياه و سفيد ديده اند. اما واقعيت اين است كه اين مسائل نسبي است و ربط دادن كلي آن فقط به مسائل اقتصادي درست نيست.
چه بسيار مردم با درآمد متوسط كه شادند و چه بسيار مردم ثروتمند كه قرص اعصاب مي خورند. پس منشاء شادي را بايد دقيقتر بررسي كرد!
چه انتظاراتی همینکه خدا این فرصت الهی را بهتون داده برید خدا را شاکر باشید میخواستید تو بلاد کفر وفساد مثل امریکا اروپا کانادا زیر بیرق کفر زندگی کنید برید جهنم ؟