بهنظر میاد برای این افراد بهترین چیز تجزیه ایرانه ولی فقط یک راه باریک تا بندر عباس داشته باشن که جنس قاچاقشون رو بیارن به مردم بدن همین کافیه باقی کشور به جهنم
برای برون رفت از مشکلات جمعیتی که کلانشهرها را فرا گرفته اینست که کارخانجات تولید موشک را به شهرستانها ببریم تا نیروی کار نیز بتواند به آنجا کوچ کند.چون ساخت موشک نیروهای متخصص در زمینه های مختلف را میطبد.ضمن اینکه میتوان کارخانجاتی که به تعطیلی کشیده شده اند را نیز با ایجاد تغییرات در این زمینه فعال کرد.اگر اینکار انجام شود میتوانیم علاوه بر مهاجرت معکوس ، در کنار صادرات نفت ،مانند کشورهای قدرتمند به فروش و صادرات اسلحه نیز مبادرت کنیم.
ضمنل با این کار در سوریه عراق و یمن نیز کمبود سلاح نخواهیم داشت و میتوانیم در نابود سازی اسرائیل نیز فعال تر عمل کرده ،کاری کنیم که آمریکا به پایمان بیفتد تا نابودش نکنیم.
پاسخ ها
ناشناس
||
۰۷:۴۵ - ۱۳۹۷/۰۳/۰۷
.نیاز موشکی ما برای توان دفاعیمان است نه از بین بردن دیگر کشور ها .افرادی مانند شما باعث شده اند که دنیا بر روی توان موشکی ما متمرکز گردد.
تمرکز گرائی ، بی ا عتنائی به نیازهای بهداشتی و فرهنگی و اقتصادی و آموزشی استانها ی محروم ، خشکسالی و سد سازی ها ، تبعیض قومی و مذهبی ، از عوامل کوچ به تهران هستند اما از آنجاکه زندگی در تهران هم گران است ، بایدبا این مهاجرت ها منتظر گسترش فقر و جرم و جنایت و افسردگی و ناامنی بود . شکم گرسنه اخلاق و منطق نمی شناسد . سؤال اینجاست که دولت روحانی در 5 سال گذشته برای توسعه و رفاه استانها چه کرد ؟ هیچ !! دولتی که قادر به تامین حتی یک سر پناه امن برای زلزله زده کشور نیست ، چرا کنار نمی رود تا مردم حداقل تکلیف خودشان را با سایر مقامات بفهمند !
پاسخ کاملا روشن است .نداشتن امکانات درمانی و اقتصادی مناسب در سایر استان ها موجب مهاجرت روز افزون به تهران شده است.
چنانچه در مراکز استان ها بیمارستان های فوق تخصصی ساخته شود که همه امکاناتی که در بیمارستان های تهران است را به همراه پزشکان متخصص داشته باشد درصد قابل توجهی از مهاجرت ها به تهران کم می شود.
دادن وام های کم بهره و معافیت های مالیاتی و سایر امکاناتی که دولت می تواند در اختیار بنگاه های اقتصادی در شهرستان ها قرار دهد نیز به کم کردن مهاجرت کمک می کند .
البته اگر مسیولان درست و حسابی این مملکت داشته باشد که متاسفانه ندارد.
تابناک عزیز انچه نوشته ای بکلی نادرست است . انچه نوشته شده تکرار برداشتهائی است که مطلقا" مبتنی پژوهشی ودر واقع خصلت یابی روند شهرنشینی ، معاصر ما نیست . چرا ؟ چون شهرنشینی معاصر ما دارای ویژگیهای ساختاری تاریخی است ، که بدون توجه به ان ناظر را دچار توهمات بسیار خواهد نمود . توهماتی چون : "یکی از مهم ترین موضوعاتی که در سطح کلان می تواند زمینه افزایش رفاه شهروندان و پایداری طبیعی زندگی اجتماعی را رقم بزند، موضوع تعادل جمعیتی و پراکندگی یکنواخت جمعیت در کشور است " انچه میفرمائید یک ارزو ویک رویاست که هیچ همخوانی ای با واقعیت روندهای در جریان ندارد !! برای ورود به چنین بحثی باید به یک سری پیش فرضهای اساسی توجه داشت : نخست اینکه ما یک جامعه در حال توسعه هستیم ، که در مرحله گذرازتوسعه نیافتگی قرارداریم . بنابراین درهربحثی ازاین نوع، باید باتوجه به اینکه به جهان درحال توسعه ویا پیرامونی تعلق داریم به اظهار نظر یا ارزیابی وتحلیل اینگونه مسائل بپردازم . پیش فرض بعدی این استکه: شهرنشینی در کلیه جوامع پیرامونی دردهه های اخیربا در صدی بیش ازدرصد افزایش جمعیت شان ادامه داشته است . انهم در حالیکه در اغلب این جوامع شتاب رشد جمعیت منفی بوده است .یعنی در صد رشد جمعیت هرسال کمتر سال قبل است . بفرض در صد رشد جمعیت در کشور ما درسالهای انقلاب ،بیش از 3 درصد بود اما هم اکنون حداکثر 3/1در صد است . انهم با باتوجه به اینکه در این زمینه در جهان در حال توسعه مایک استثنا نیستیم . وباز هم بفرض وبعنوان مثال: در صد رشد جمعیت در امریکای لاتین که درسالها دهه شصت میلادی اغلب بیش 3 درصد بود هم اکنون حداکثر 1در صد است ! خوب علت این کاهش رشد جمعیت نه تنها برنامه های تنظیم خانواده – چنانکه اغلب به ان باورداریم - نبوده بلکه بطور قاطع نتیجه رشد شهر نشینی بوده است . هم اکنون در کشورهای نامبره در صد شهرنشینی بین 75 تا 85 در صد کل جمعیت ان کشور هاست ! حال مسئله اینجاست اگر قرارباشد از توهمات رها شویم ، باید به پذیریم این افزایش در صدجمعیت نسبت به کل ان ودر نتیجه کاهش سال به سال درصد افزایش جمعیت ، روندی «اجتناب نا پذیر» است !!! توجه بفرمائید تکرار میکنم، اجتناب ناپذیر است . یعنی بر خلاف برخی ازکارشناسان وطنی با هیچ ترفند ، برنامه وسیاستی نمیتوان مانع رشد مورد بحث شد . بقسمی که شهرنشینی در کشورما وکشورهای درحال توسعه دیگری که درجه توسعه شان کم وبیش همانند ماست، سهم بخش شهریشان تا سال 2050 به بیش از 90د رصد کل جمعیتشان خواهد رسید . این بدان معنی است که در ان سالها جمعیت شهری ما بیش دوبرابر میزان کنونی خواهد شد . اما پیش فرض بسیار تعیین کننده بعدی این استکه : این شهرنشینی از نظر نحوه استقرار در فضا ویا قلمرو ملی عمدتا" درتجمع های جمعیتی – کلانشهرها – خواهد بود . انهم بصورتی که اگر دیر بجنبیم و درتوهمات بمانیم ،عمده استقرارجمعیت وفعالیتها در تهران خواهند بود !! روند مذکور نیز در جوامع در حال توسعه بکلی غیر قابل اجتناب بوده وسرگم شد حول الگوهای وارداتی همانند طرحهاکلیشه ای بفرض امایش سرزمین وغیره جزایجاد قوز بالا قوز دیگر حاصلی نخواهد داشت . باید توجه نمائیم روندهای اجتناب ناپذیر پیشگفته « ذاتی » این مرحله از توسعه ماست به قسمی که « تقابل » با ان همانند سیاست گذاری های ورشکسته کنونی جز افزایش مشکلات و اخلال در امر توسعه پرفراز ونشیب کشور حاصل دیگری نخواهد داشت. البته راهکار های ممکن در شرایط کنونی را در سایت شهرسازی وتوسعه ارائه شده است .وفعلا" جهت ممانعت از اطاله کلام از ذکر انها خوداری مینمائیم باتشکر سایت شهرسازی وتوسعه از نقد متقابل سپاسگذار خواهیم بود