خیلی طول نمی کشد که مدارس ما ناامنترین مکان به خصوص برای معلمان خواهد بود. بیست و پنج سال سابقه آموزشی دارم و بیشترش رو به عنوان معلم سر کلاس بوده ام. اما هر سال که می گذرد واقعا کار مشکل می شود. حالا مدارس سطح اول مانند تیزهوشان و نمونه دولتی وضعیت خوبی دارند اما هنرستانها و مدارس حاشیه شهرها وضعیت اسفناکی دارند. معلم باید به کسی که اسم خود را به فارسی نمی تواند بنویسد انگلیسی و ریاضی و فیزیک دهم و یازدهم و غیره یاد دهد و تازه به هر قیمتی هم باید قبول شود. منها بلد نیست باید انتگرال تدریس کنی. اگر قبول نشوند مسئولین اداره و مدرسه و البته دانش آموزان و والدین همه با او دشمن می شوند. بچه ها خیلی دروغگو و حقه باز شده اند و متاسفانه والدین به راحتی فریب حرفهای اونها رو می خورند و سریع به مدرسه حمله می کنند. حین تدریس تو کلاس دانش آموزان مرتب حرفهای رکیک و زشت بر زبان می آورند و حتی به معلم هیچ حرمتی قائل نیستند و به او هم به راحتی فحش و ناسزا می گویند. هیچ ابزاری برای معلم باقی نمانده جز سکوت و تحمل. از یک طرف فشار زندگی ناشی از پایین بودن حقوق و دستمزد و از طرف دیگر رنج و اندوه ناشی از این ناسپاسیها. الان دیگه دانش آموزان بیشتر معلمی را اذیت می کنند که واقعا قصد دارد چیزی بیاموزد. بعضی وقتا به آنها هم حق می دهم. این همه تحصیل کرده بیکار و یا کم درآمد هم در به وجود آمدن چنین وضعیتی تاثیر زیادی دارد. مسئولین هم که هیچ اراده ای برای بهتر کردن اوضاع ندارند و برعکس همه چیز را دارند خراب می کنند. نمی دانم کدام اراده هایی از این کارخانه بیسواد و بیکارسازی سود می برند؟؟؟
البته که خیلی موضوع زشتی هست، ولی این معلم فرد بالغی هست میدونه که برای نشون دادن ظلمی که در حقش شده باید همون موقع بره پشت میزش و از جوانب مختلف از خون صورتش عکس بگیره و یا خون رو روی برگه امتحانی بماله (که البته باید هم به ظلمی ک شده رسیدگی بشه)، اما اون بچه هایی که به با توجه به سنشون شیطنت میکنن و به بدترین شکل تنبیه بدنی میشن، یا اونایی که حقوق مختلفشون تجاوز میشه و از ترس ابرو حرفی نمیزنن، و همیشه هم اموزش و پرورش منکر شده چطور باید حقشون گرفته بشه؟!
معلما خیلی به بچه ها سخت میگرن. بچه ها همینجور در خانواده مشکل دارن به خاطر فشار اقتصادی حالا اگر حتی یک بچه ای نتونست به سوال معلم جواب بده یا تکالیفش رو انجام بده آیا درسته که جلوی همکلاسی هاش بهش توهین بشه یا تنبیه بدنی بشه. معلم باید اسوه اخلاق و بخشندگی باشه. اصلا شما یک نگاه بکن ببینید فارغ التحصیلای نظام آموزشی ما بعد از دبیرستان چه مهارتی دارند. بیست سال عمر بچه های مردم رو تلف میکنید بهترین سال های عمر که در مغرشون یک مشت فرمول بدرد نخور ریاضی و فیزیک و مطالب قدیمی مال 50 سال گذشته قرار بگیره، فارغ التحصیل ما از آموزش و پروش حتی نمیتونه یک جمله انگلیسی یا عربی بگه. الان با یک نرم افزار ساده میشه پیچیده ترین محاسبات رو انجام داد با این پیشرفت علم چه نیازی به حفظ کردن فرمول های ریاضی ، فیزیک و هندسه هست. در این بیست سال میشد این بچه ها را برای نیازهای واقعی جامعه و دنیا مثل آمار، پرستاری، پزشکی یا دندانپزشکی تربیت کرد.
هنرستان ها هم متاسفانه فارغ التحصیلاشون بیکارن.
ما تا آمار دقیق از نیاز های کشور و دنیا نداشته باشیم نمیتونیم یک آموزش و پروش قدرتمند داشته باشیم. اما متاسفانه همه آمارهامون ساختگی هستن.
معلم , دانش آموز و حرمت کلاس و معلم خیلی وقت هست که تضعیف شده است.
بازگشت کارآیی نظام آموزشی جاری به کارآیی نظام آموزشی گذشته چندین دهه طول می کشد کما اینکه تضعیف این روند چند دهه است که ادامه داشته است.