یک حقیقت:
متاسفانه نظام اقتصادی ایران برخلاف آن چیزی که گفته میشود «اقتصاد اسلامی»، یک اقتصاد سرمایه داری لیبرال خشن و برگرفته از رانت و توسعه فاصله طبقاتی جهت استفاده حداکثری از منابع کشور به نفع عده خاص میباشد.
این انقلاب رو و این مسئولین رو مردم پا برهنه سر کار آوردن ، اون وقت اینا کارهاشون به گونه ای یه که 100 درصد مدافع میلیاردرها هستند.
هر روز اونارو پولدار تر می کنن و مردمی رو که براشون انقلاب کردن ، جنگیدن ، تحریم هارو تحمل کردن و هزار تا بدبختی دیگه رو تحمل کردن ، زیر پای میلیاردرها ( که اکثرشون بچه های خودشون هستند) له می کنن.
جالب هم اینه که همین پولدارا از اینا متنفرن و چون پول زیادی دارن و همه جور عشق و حال رو کردن ، براشون سخته که مجبور باشن بعضی کاراشونو یواشکی انجام بدن.
نتیجه اینکه اینا هوای کسانی رو دارن که اونا نمی خوان سر به تنشون باشه.
تابی جون همه مردم این صحنه ها و دیدن و همشون هم این حرف ها و از حفظ هستن.بگردین دنبال راه حل تا دیر نشده. شما به عنوان یک رسانه پر مخاطب مسئولیت سنگینی به دوش داری.
الکی چرت نزارین تابناک از تو بعیده ما رو در حد گاگول فرض کنی مردم از اختلاس بی دردی عدم عدل و برابری ایران نخواهی تا دیروز امریکا و انگلیس امروز عراق و سوریه، مردم از شکاف طبقاتی از دور زدن عناصر قدرت از چاپیدن و تاراج این مرز و بوم خشمگین و عصبی ان نه بچه پولدارای الکی خوش... تابناک .... دیگه برای این ملت آی رای بدین فلانی بیاد یا نیاد هم اصلا مهم نیست... ازین سیاستای دست بردارین. از ملتی که از خشم به سمت خودکشی ملی داره میره باید ترسید ... از مردم جهان سوم باید ترسید برای همین اروپا و امریکا سالهاست مردمشون رو از جهان سومی دراوردن. تابناک اوضاع خیلی خیلی خیلی خیلی خرابه و حال مردم خیلی خیلی خیلی خیلی خطرناکه از حال بد ملت جهان سومی باید ترسید... از مردمی که حتی اینده ای برای فرزندانشون متصور نیستن باید ترسید(الکی امید به اینده ندین دیگه این ملت خر نمی شن) چه رسه به خودشون... به این نتیجه رسیدن اینده و این مملکت فقط برای خودتونه و بچه هاتون و ملت رعیت بدبخت و اسیر... خدایا از رعیت بودن خسته شدم رعیت بودن فرزندانم رو نمی تونم ببینم خدایا به پیشگاه تو که به نام تو و برای تو این ملت انقلاب کردن پناه می بریم. بچه ات شب و روز درس بخونه از همه چی بزنه بره جلسه کنکور شوک بشه با اون سوالات فضایی با اون سهیمه ها و با اون سوالات لو رفته... بچه هایی که نه آرزوی دور دور زدن و علافی که دکتر دارو ساز شدن دارن و به جاشون یه سری روی صندلی هاشون میشینن و اونا حسرت به دل از اینده تاریک و مبهمشون با دل شکسته چشم می بندن. ازین دلها باید ترسید...دختری که قبل از چشیدن غم رعیت بودن غم پدر نداشتن رو چشیده و همه امیدش به همین کنکورش بوده..