پسر دایی من با دزدی که تا اتاق خواب انها امده بد درگیر شد و دزد اسیب دید . اما دادگاه پسر دایی ام را به پرداخت دیه محکوم کرد. وقتی دزد اینقدر امنیت دارد و از نظر قانونی چیزی به نام دفاع از ناموس و اموال پذیرفته نیست نتیچه اش می تفاوتی مردم می شود. باید مانند همه کشورهای پیشرفته دفاع از حریم شخصی محترم شمردخ شود.
دلیل اصلی اینکه کسی کمکی نمی کنه،ترس از جان خودشه.
این طبیعیه ولی وظیفه ما اینه که وقتی کسی به کمک احتیاج داره،کمکش کنیم.در این موارد جنایی،هم باید با پلیس و هم با اورژانس تماس گرفته شود و هم باید تلاش کرد تا جلوی جنایت رو گرفت.هرتلاشی که در توان ماست.
اگه قتل،زورگیری و مسائل بی اخلاقی در روز روشن در ملا عام رخ بده و ما ساکت بمانیم و بگیم مملکت پلیس داره(که پلیس سر جای خودش) و ترس خودمون رو توجیه کنیم،به امنیت خود و خانواده خودمون آسیب زدیم.اگه در یه جای شلوغ به یکی از افراد خانواده ما حمله بشه و پلیس اونجا نباشه و مردم کمکش نکنن،چه حالی پیدا می کنیم،چه فکری درباره مردم ترسو و بی تفاوت می کنیم؟
اول آرزو کنیم که در این موقعیت قرار نگیریم ولی اگه پیش اومد آرزو کنیم که نترسیم،که ترسناک ترین چیز در دنیا خود ترسه که ترس برادر مرگه.
من یکبار سال۱۳۶۶باچنین صحنه ای در شلوغی خیابان مواجه شدم آقایی که بر اثر ضربات چاقو غرق در خون بود ومردم بی تفاوت نظارهگر ماجرابودند .من با حس کمک وانسان دوستی وی را به بیمارستان رساندم ، اما پلیس حدود سه ساعت مرا در اورژانس بیمارستان نگه داشت وبازجویی کرد .!
با سلاماز کوزه همان برون تراود که درون خود اوست
نبود آموزش از سنین کودکی نبود حقوق مدون و عملی در دفاع از حقوق کودکان و دختران . حقوق نابرابر خانومها .تبیعض جنسیتی. تابو بودن روابط و مخفی کاری و ریختن قبح دروغ . ناشناخته ماندن مشکلات روانی در کودکان تا سن نوجوانی و جوانی .فقر. محیط .اقتصاد اعدام در ملا عام.
چقدر این جمله اشناست برای من و شما : غیرت داشته باش مگه مرد نیستی .تو از یک زن کمتری. بدبخت گرگ باش حقتو بگیر . زرنگ باش.خواب زن چپه. فرهنگ اموزش در خانوادها
بود این جملات چند بار اینارو شنیدید؟ آیا غیر از این بودیم
این نوع تربیت رو تعمیم به همه نمیدم ولی خودمونی بگم اینجوری هستیم به خودمون دروغ نگیم . وحشی پروری در کودکان و توقع یک جامع ایمن رو داریم و یک نگاهمونم به غربه که وه چه فرهنگی دارن بی نقص نیستن بله که فرهنگ دارن عزیزم چون نظارت دارن در بیشتر امور.اونقدر که بهداشت جیب اهمیت داده میشه آیا اصلا ما چیزی بنام بهداشت روان رو میشناسیم ؟نه پدران و مادران ایا چیزی در مورد مسایل جنسی و بحرانهای جنسی اطلاعاتی به فرزندانشون انتقال دادن؟نه بهانمون هم همون تز قدیمیه بچها پرو و چشم گوششون باز میشه . اصلا در مدارس ما در کودکی و نوجوانی پسر و دختر جدا از هم اموزش میبینن بدون حس همیاری و هم دلی و همکاری و شناخت از هم دیگه .نگید وه کجای داداش ببینی جامعه ....نه عزیزم وقتی ناشناخته از هم و بدون آموزش به هم میرسن انگار از مریخ همدیگرو شناختن و اولین چیزی که بعد از این مدت نظرشون جلب میکنه حس جنسیه که شکر خدا اموزش اونم ندیدیم.و و با چاشنی یک رابطه احساسی تابع میل جنسی و با چاشنیه یک مقدار! روان پریشی درمان نشده و ازدواج بدون درک از هدف و بلوغ عاطفی نتیجه خوب مشخصه .اون اقا نتیجه و محصول جامعه امروز ماست شده داستان تکراری.
در مورد اون عده تماشاگر صحنه قتل که بحثش جداست در یک جامعه با این وضعیت بی اعتنای ومسخ شدن افراد در مواجهه با چنین اتفاقاتی اگر نباشه باید تعجب کنیم.دویتان محترم اشاره کردن خلا قانونی وجود داره . تا دلتون بخواد در قانون ما ماده و بند هست ولی در عمل و نظارت ومشارکت هیچ.
در کل حرف زیاده من نه دکترم و نه روان شناس منم یک ادم عادیم مثل شما گاهی سر شار از خشم خشمهای فروخورده که و و اموزشهای که در ۴۶ سالگی باید تازه از این آموزشهارو از منابع دیگه یاد بگیرم که چقدر دردناکه . به خودم فکر میکنم بله کلی میشه تز داد ولی نمیدونم تو شرایط بحران قرار بگیرم من چه عکس العملی نشون میدم.
در آخر مثالی میارم فیلم گوزنهارو حتمی خیلی هاتون دیدید
دیالوگ داشت که هنوزم بعد از سالها توی گوشمه میگفت:
اخه بابا یکی به ماها چیزی یاد داد که حالا میگن چرا لگد پروندیم.
درست می فرمایید. مردم در مقابل این صحنه های دلخراش بی تفاوت شده اند. از اواسط قرن گذشته جامعه شناسان متوجه شدند تکرار خشونت در اجتماع حتی از طرف مجری قانون ، موجب بی تفاوت شدن مردم و حتی تزریق خشونت به داخل جامعه میشود. در ایران نیز متاسفانه مجازات محکومین با دعوت از مردم برای تماشا صورت میگیرد. جا دارد مسولین به تجدید نظر در این تصمیم بیاندیشند تا شاهد جامعه ای انسانی تر و نسبت به هم دلسوزتر و مهربانتر باشیم.