نويسنده دقت نكرده كه اين دوگانگي رفتار همسايگان از موضع دائمي! ايران در برابر دشمن دائمي! يعني آمريكا ايجاد شده است.

در جهان امروز منافع ملی حرف اول و آخر را می زند موضع گیری آقای حیدر العبادی کاملا درست و دیپلماتیک و منطبق با منافع ملی عراق است احساسات را نباید وارد سیاست و منافع ملی کرد به عنوان مثال در زمان امضای برجام تیم مذاکره کننده ما اصرار داشت که حتما خانم کلترین اشتون که دیگر مسوولیتی در اتحادیه اروپا هم نداشت و فقط یک خانه دار بود هم حضور داشته باشد و این نشان از احساسی تصمیم گرفتن دیپلمات های ناپخته ما بود
در حال حاضر هم ایران تحریم دلاری است اگر چین یا روسیه به ما دلار دادند از عراق هم انتظار دلار داشته باشید کمتریت معامله دلاری با ایران منجر به تحریم و جریمه آن شرکت یا کشور خواهد شد پس نباید انتظار نا به جا از آقای حیر العبادی داشته باشیم و احساسی حرف بزنیم

تابناک عزیز ما از حیدر العبادی برافروخته نشدیم بلکه از کسانی که منابع ملی ما را فدای تمامیت ارضی عراق و رشد واعتلای این کشور کردند و دارند میکنند بر افروخته ایم

عراق همان عراقیست که که با ما جنگید روسیه هم همان تزارهایی هستند که کشور ما را اشغال کرده بودن.
ولی ما همان ایران مقتدر نیستیم چون فقط شدیم برای همه مادر برای خودمان زن بابا......

الان یعنی دشمنی ما با اسراییل و آمریکا بر اساس منافع ملیه؟

مسئولین تمامی کشورها تنها و تنها به فکر مردم کشور خودشان هستند جز مسئولین دلسوز کشور ما. دلشان برای تمام دنیا میسوزه الا خودمون.

بالاخره خرابکاری ها رو یجوری باید توجیه کنین
نوبت برادر دوست و مسلمان جناب آقای بشار اسد هم میرسه

مسئولان كشور ما اين واقعيت ها را نميخواهند قبول كنند . وگرنه سالها پيش كشورمان آبادترين كشور خاور ميانه بود.

تحلیلی بسیار قشنگ و کاملا منطبق بر واقعیت بود

نکته جالب نوع توجیه گری این مقاله هست. طبق گزارش دیشب سازمان ملل همین الان هم حدود 20 تا 30 هزار داعشی در عراق و سوریه هستن. هسته های داعش توی کل عراق پراکنده اس. نخست وزیری که نتونه منافع بلند مدت کشورش در حفظ امنیت رو تامین کنه، قطعا اقتصاد کشورش هم هیچ پیشرفتی نخواهد کرد، حتی اگر امثال عربستان با نمایش بازی کردن بخوان براشون توی بصره ورزشگاه بسازن و یقینا امنیت عراق بدون حمایت ایران تامین نخواهد شد.
نگاه های کوتاه بینانه پراگماتیستی که کاملا بر تفکر نویسنده مقاله هم مسلط هست، با توجیه عملگرایی و فلسفه پراگماتیسم و ... تئوری های شکست خورده ای هست که امروز به اسم علم داره به ما غالب میشه. به عنوان یک نمونه کاملا شفاف و مشخص کافیه "روند" وضعیت رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی و میزان بیکاری و سایر شاخص های مهم توسعه رو در کشور انگلستان به عنوان مهد پراگماتیسم بررسی کنید و ببینید سرنوشت توسعه در این کشور عملگرا در 20 سال گذشته به شکل بوده. من واقعا از همه دلسوزای این مملکت خواهش میکنم اینقدر نسخه های شکست خورده سایر کشورها رو توی زرورق های خوشگل برای کشور ما نپیچن! همین نسخه ها وضعیت اقتصاد مملکتو به این وضع کشونده. کافیه فقط به لیست معاونین و مسولین ارشد بانک مرکزی در زمان آقای سیف نگاهی بندازید و ببینید که اغلب اونها فارغ التحصیل های بهترین دانشگاه های انگلستان و آمریکا هستن و نتیجه های نسخه های عملگرایانه شون امروز این وضعیت ارز و اقتصاد هستش.