در همه جای دنیا مردم به دولت ها رای می دهند تا دولت منتخب امکانات و لوازم یک زندگی خوب را برای آنها فراهم کند بماند که این قاعده شامل ایرانی جماعت نشده آن وقت شما میگویید چرا ارز مسافرتی به مردم داده میشود پس فکر میکنید دولت ها برای چه انتخاب میشوند جز برای خدمت به همان مردم....
این 500 یورو را نباید دولت به مردمی که برای دو روز تنفس هوای پاک و گردش بدون استرس عازم خارج می شوند بدهد و بهتر است این 500 یوروها در بنک ها جمع شوند تا گره ای از مشکلات آقازاده ها و اختلاصیون باز شود . از قدیم گفته اند : سیاهی مسافر ناید به کار ، یکی مختلص به از صد هزار(مسافر)
تقريباً همه نظرات كاربران درست هستند با اين توضيح كه هر كدام از زاويه اي به موضوع نرخ ارز و تخصيص ارز مسافرتي نگاه كرده بودند. در اخبار و به نقل قول از اقتصاد دانان امده بود كه نرخ ارز در ايران همان نرخ اعلامي كف خيابان نيست و اين سخن درستي است. با اين توضيح كه نرخ أرز ( دلار )براي واردات كالاهاي اساسي همان ٤٢٠٠ تومان است و استفاده نيز ميشود. نرخ واردات بعضي كالاهاي ديگر كه اكثريت نيز دارند در بازار ثانويه يعني ارز حاصل از صادرات غير نفتي با نرخي حدود ٨٠٠٠ تا ٨٥٠٠ قيمت دارد و بر اساس ان گشايش اعتبار و استفاده ميشود. اما همه نياز كشور به ارز از اين دو طريق ( دو نرخ ) قابليت تأمين را ندارند. اين بخش باقيمانده كه هم أرز لازم دارند و هم پيش بيني خاصي براي تأمين انها نشده به ناچار از كف خيابان و به قولي كوچه پس كوچه ها تأمين شده و خواهند شد و زايده دو نياز هست : ١- ارز مسافران اعم از گردشگري، دانشجويي، كاري ، پزشكي، ايرانيان مقيم خارج و غيره. ٢- واردات بعضي كالاها كه در صورت ممنوعيت بعضاً حتي به طريق قاچاق هم كه شده وارد كشور خواهند شد. متوسط نرخ اين سه بخش و البته با ماست به وزن هر بخش قيمت واقعي نرخ أوز در كشور ميباشد.
چنانچه در نظر بگيريم كه طبق امار اعلامي نزديك به ده در صد جمعيت كشور تعداد ايرانيان مقيم خارج از كشور هستند و احتساب خانواده انها جمعيت بسيار زيادي را تشكيل ميدهند كه حاكميت لزوماً بايد به نيازهاي ارزي انها نيز توجه كند. همچنين است كالاهايي كه پيش بيني نحوه تخصيص أرز براي انها نشده و يا به ضرورت كمبود منابع ارزي ورود انها ممنوع شده است. اين دسته از كالاها مخاطبين خاص خود را در بازار داخلي داشته، دارند و خواهند داشت و لزوماً همه اين مخاطبين و خريداران در داخل از قشر مرفه هم نيستند. هر نوع ممنوعيت غير عقلائي بر كالايي كه مخاطب و مصرف كننده داشته باشد موجب قاچاق ميشود كه حداقل ضرر ان عدم استيفاي حقوق و عوارض گمركي سهم دولت خواهد شد. سهم نياز به أرز اين دو بخش اخير حسب اعلام مسئولين حداكثر چند در صد است ولي سهم رواني تعيين قيمت ارز انها حداكثري است و عموماً نرخ ارز نزد أفكار عمومي همين نرخ جا افتاده است. با توجه به نقدينگي بسيار زياد كه ذاتاً هم منفعت طلب است و هم فرصت طلب( صرف نظر از اينكه در دست چه كسي باشد ) اعلام نرخ پايين و شايد منطقي أرز موجب سرازيري نقدينگي براي جذب و خريد ان ميشود كه خود موجب و منتهي به افزايش نرخ ارز خواهد شد و اعلام نرخ بالا و شايد غير منطقي مانند انچه اعلام شده ( ١٤٥٠٠ تومان ) خود پايه افزايش نرخ أرز را فراهم ميكند. اين سيكل معيوب تا باز گشت اعتماد و ارامش به كل بازار ادامه خواهد داشت و بايد منتظر بالا و پايينهاي غير منطقي در نرخ أرز بود.
تفاوت یورو دولتی برای مسافرت با بازار آزاد حداکثر 1000 تومان است و اگر مشکل مملکت همین 500000= 1000×500 تومان است بهتر است یوروهای مسافرتی داده نشود و بین مدیران حقوق نجومی تقسیم شود تا کهکشانی شوند
اشتباه اینجا هست که دولت و برخی ها فکر می کنند دولت و مردم باید سوبسید مسافرت خارج از کشور برخی ها را بدهند. همانطور که مردم بر اساس نرخ بازار زندگی خود را به سختی می گذرانند نباید برخی ها از جیب مردم برای مسافرت هزینه کنند. این ژست های دولت هم مثل ارایش کردن پیر زن 100 ساله است .
آیا دولت فکر آژانشهای مسافرتی و خدمات گردشگری را هم کرده چند نفر در این مشاغل بکار مشغولند تکلیف اینها چی میشه دلار 14500 تومنی رو چه منتی میگذارید اصلا با 1000یورو بیلط هواپیما هم نمیشه تهیه کرد پس اینمسافر اندک که به دلیلی میروند بقیه نیاز شان را از کجا و چگونه باید تهیه کنند. چرا دولت از اقتصادانان منتقد دعوت به ارائه راحل نمیکنه لطفا تیم اقتصادی دولت یک مناظره بیطرف در منظر عمومی برای مناظره ترتیب بده تا مردم به اصل ماجرا پی ببرند.
اینها نقشه بانک مرکزیه میخوان با این روشها ارز را بالا نگه دارن اگه کمی فکر می کردند می فهمیدند که بازار تقاضا در بازار ازاد گر چه 3 در صد است اما اثرات روانی و مخرب اقتصادی ان روی 100 در صد جامعه می باشد