از بهترين خاطرات و زمان زندگي من دو سال خدمت در لشكر ٢٧ تهران بود.
من در پادگان اموزشي ورامين مربي بودم و هر شب بعد از شام و كار سخت روزانه صداي شادي و اواز سربازان از همه سوله ها هنوز توي گوشم ميشنوم. پايان هر دوره براي رژه گروه مارش از لشكر ميومد ورامين و شب بعد از رژه تنها شبي بود كه همه ازاد بودند تاصبح شادي كنند و گروه مارش به ترتيب به سوله هر نه گروهان سر ميزد. خدا حفظ كنه حاج ممد كوثري (ملقب به مرد اهني بخاطر تركش هاش)فرمانده وقت لشكر رو.
عجب اوضاعی شده دوستان مثل اینکه مهدکودک رو با پادگان اشتباه گرفتن این سربازان باید در دادگاه نظامی محاکمه بشن نه بخاطر باورهای مذهبی بلکه بخاطر زیر پا گذاشتن مقررات نیروهای نظامی تمام دنیا همین است ربطی به حوزه و این حرفها نداره
تو این مملکت پول دارها و آقازاده ها که سربازی ندارند و دولتی ها هم برای پسرهاشون که ژن خوب هستند امریه جور می کنند عده ای هم با سفارشات تو شهر خود خدمت می کنند فقط فقرا هستند که تو مرزها و جاهای حساس خدمت می کنند پس اجازه بدید قبل از شهادت شادی کنیم. دو سال تو مرز ارومیه خدمت کردم و با اشرار و تروریست های پ. ک.ک جنگیدم تا یه عده ای تبدیل به آقازاده شوند به قران پشیمونم