اقایان قسم به هرچه که میپسندید مسئولان خیلی سعی کردند که اینترنت و شبکه های مجازی ایرانی و اسلامی و محدود درست کنند ولی خب چکار کنند نمیشه اقا ن م ی ش ه
حاجی اقا بوجه حوزه چند صد ملیارد شده بخدا ما هم نگران شما وبوجه حوضه ها هستیم حاضریم اندک یارانه ای که به ما میدهن از خیرش بگذریم ما رو بخیال ما عوام هستیم.کسی برای ما تره خورد نمیکند
بدلیل اینکه مسکن در کشورهای خارج بسیار ارزانتر از ایران است ایرانی ها ترجیح می دهند در خارج مسکن بخرند. در ایران بدلیل اعمال قدرت در سوداگری و تحمیل قیمتهای نجومی و چند برابر قیمتهای واقعی کسی حاضر به خرید نیست و همه می دانند که توجیهات افزایش قیمت مسکن در ایران تماماً غیر واقعی و فقط برای کلاهبرداری و چاپیدن مردم است!
پاسخ ها
ناشناس
||
۰۸:۴۹ - ۱۳۹۷/۱۰/۲۸
شمادوست عزیزمثل اینکه همینطورکتره ای مطلب میفرمائیدبادلارده دوازده هزارتومان هیچکجای دنیامسکن به ارزانی اینجا نیست ، چرامافکرمیکنیم اگرحرف نزنیم تصورمیکنندلالیم
ناشناس
||
۰۹:۰۳ - ۱۳۹۷/۱۰/۲۸
منم می خوام برم مریخ خونه بخرم یا بالای ابرا چون برا هیچ جا پول ندارم
مگر بقيه كشور در رفاهند كه حوزه از كمبود بودجه گله مند است؟ وضعيت مدارس كشور به لحاظ در حال تخريب بودن ساختمانها، گرمايش و سرمايش ، و ..... بسيار نامطلوب است و دانشگاهها هم وضع چندان مطلوبي ندارند. مگر بزرگاني چون آيت الله طالقاني ،طباطبايي ، مفتح و ..... در قصر درس خواندند؟ حوزه ها مثل قديم بايد با خمس و زكوات و سهم امام اداره شوند.
پاسخ ها
ناشناس
||
۲۱:۱۱ - ۱۳۹۷/۱۰/۲۷
هر چه زودتر حوزه ها را از دولت جدا کنند به نفع خودشان هست اگر اینکار را نکنند بضر خودشان تمام میشود علتش این هست که اگر میخواهند بودجه بگیرند لاید از دولت ها چه قبل از رسیدن به قدرت و چه بعد از آن باید حمایت کنند .هر اتفاقی که میفتد باید جوابگو باشند آلان گرانی و بیکاری خود حوزه ها هم دخیل هستند چون هر روز در رسانه ها و مساجد میگویند کشور مشکل ندارد . کشور ۴۰۰ سال پیشرفت کرده
اینهمه سال که بودجه ی خوبی داشتید در مسیر اعتلای فرهنگ چه کردید که در شرایط حاضر انتظار بودجه کافیددارید... بدون شک تربیت نسل انقلاب تربیت حوزه واقعی هستدبا اهداف متعالی... اون زمان بعید بدونم بودجه ی هنگفتی به حوزه اختصاص پیدا میکرده..
پیرمردی در روستایی با پسر خود و یک اسب پیر از مال دنیا زندگی میکرد که تنها منبع درآمد وی همان اسب بود که با آن هیزیم جمع میکرد.
روزی اسب پیرمرد فرار میکند. مردم روستا همه میگین چه پیرمرد بدختی چقدر بدشناسه حیونکی
بعد از مدتی اسب پیرمرد با گله ای از اسب های وحشی به نزد پیرمرد بر میگرده. مردم روستا میگن عجب پیرمرد خوش شانسیه. ما چقدر بدشانسیم
روزی پسر پیر مرد میگه بزار این گله اسب هایی که گیرمون اومد رو رام کنم. سوار یکی از اسب ها میشه و از قضا اسب رم میکنه و پسر بیچاره به زمین میوفته و پای او میشکند
مردم روستا میگن چه پیرمرد بدبختی چقدر بدشانس . چون یک فرزند داشت آن هم علیل شد
جنگی در میگیرد و پادشاه کشور برای جمع آوری نیرو سربازان خود را به همه جا میفرستد تا جوانان سالم را برای جنگ به خدمت بگیرند و چون پسر پیرمرد پایش شکسته نجات میابد و در این جا باز مردم میگم چقدر پیرمرد خوش شانس بود
و داستان ادامه دارد
هیچ وقت در زندگی خود به نظر مردم و اینکه اونها چطور فکر میکنند توجه نکنید و سعی نکنید شبیه بقیه مردم باشید. همیشه زندگی خودتون رو داشته باشید و اون چیزی که خودتون و عقل و منطق میگه صحیحه رو انجام بدید اما به خاطر نظر مردم کاری رو انجام ندید یا از انجام اون منصرف نشید
آنچه در طول تاریخ باعث متمایز شدن و پیشرفت برخی افراد شده این بوده که آنها سعی کردند راه درست رو خودشون پیدا کنند نه اینکه دنباله رو بقیه باشن