من یک ایرانیم ، اگر به کشورم و در چارچوب مرزهایم تجاوز بشه تا سر حد مرگ از کشورم دفاع میکنم ولی من میخواهم در رفاه زندگی کنم من با هیچ کشوری تا زمانی که به مرزهایم احترام قائل است دشمن نیستم من نمی خواهم ثروت ملیم صرف حمایت از همه مستضعفین جهان بشه، من نمی خواهم بیت المالم خرج جنبش های آزادیبخش در سراسر جهان بشه هر ملتی به آزادی برسد خوشحال خواهم شد ولی با امکانات و توانائی خودش نه از جیب ملت ایران که من یکی از آنها هستم .
کشور ما در حوزه علم و فناوری، توان دفاعی و نظامی، ساخت نیازمندی های دفاعی، صنعت هسته ای، علوم پزشکی و دارویی، مسأله ژنتیک و سلول های بنیادی، تولیدات فرهنگی و هنری و مسائلی از این دست، در چهل ساله پس از انقلاب اسلامی با وجود تحریم های سنگین در برخی حوزه ها نظیر بخش نظامی توانسته، به پیشرفت های چشمگیری دست پیدا کند و در منطقه و جهان حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد.
ای کاش این زمینه ها که نام بردید مثل اقتصاد برای مردم ملموس بود تا درست و غلطش را مردم بفهمند
همه حتی مردم عادی در جامعه دردها را تقریبا تشخیص می دهند اما آنکه باید علل این دردها را کشف و در پی رفع آن بر بیاید دولت بالاخص و حاکمیت بطور عام است. کالا درست است که اقتصاد پاشنه آشیل حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است .کما اینکه پاشنه آشیل کشور در رژیم گذشته هم بود (استثاء شاید باشد) . اقتصاد تک محصولی آن هم برای کشوری که همواره مورد کینه ورزی کشورهای دیگر (دلیل درست یا غلط آن محل بحث نیست) است سم مهلکی برای اقتصاد آن است. وابستگی به نفت و تامین غالب بودجه کل کشور از محل صادرات نفت و مشتقات نفتی و بی توجهی به سایر تلیدات و بخش های اقتضادی ضربه پذیری اقتصاد ما را بالا برده و این موضوع را آمریکا و غرب متوجه شده اما در داخل کشور حرکت جدی برای اصلاح این معایب وجود ندارد. مسئولین مرتبط با اقتصاد در یک تضاد منافع قرار دارند و تسمیماتشان بر اساس هزینه و فایده های خود آنها است و دلیل این تضاد هم در عدم شفافیت روابط سازمان ها و اقتصاد و سازمان ها با مردم نهفته است . عدم شفافیت باعث می شود تا معایب و نواقص افراد نالایق پوشیده بماند و لذا خسارت آنها بر اقتصاد همچنان باقی بماند. روابط بین سازمان ها و بین ذینفعان و مشتریان سازمان ها نه بصورت سیستماتیک که از طریق جلسات حضوری و مکاتبات صورت می گیرد و همین موضوع سبب ایجاد رانت ، پارتی بازی و رابطه مند شدن فرآیندها شده و کارها با زد و بند و رابطه و رشوه و فساد پیش می رود و کسی کار درست انجام نمی دهد. افراد ضعیف و لاابالی در راس مدیریت قرار می گیرند که بنابه عدم تعهد و وجدان کاری تنها سعی دارند معرفی کنندگان خود در پست مزبور را راضی نگه دارند و چون ناتوان در انجام کار هستند و صلاحیت هم ندارند تصمیماتشان تنها باید به تایید معرفی کنندگان ایشان برسد و همین برایشان کافی است و اصلا به فکر اثر مخرب این تصمیمات بر کشور و مردم نیستند. نظام آماری ضعیف و گردش اطلاعات ضعیف و ابتر تصمیات وابسته به مولفه های مختلف در سازمان های متنوع را با مشکل مواجه کرده و تصمیات جزیره ای اتخاذ می شود . گردش نخبه ها در کشور انجام نشده و مدیریت های کهنه که عملکرد ضعیفشان اثبات شده همچنان در راس امور هستند و لذا خسارت بر کشور ادامه دارد. افراد لایق با تصمیمات مستقل و کارآ در پست های بالا جایگاهی ندارند زیرا مدیریت ها مبتنی بر تملق و چاپلوسی بالاتر است و این ترفند است که پست را محفوظ می کند و امکان جابجایی را می گیرد. دروغگویی در جامعه نهادینه شده و هر مسئولی هرچند متخلف با ایجاد دایره امن پارتی بازی مانع از آن می شود تا پست را از او بگیرند و در طول مسئولیت خود تلاش می کند تا ادم هایی که غالبا سیاسی هستند را به طریقی خریداری کند و یا از آنها آتو بگیرد تا در زمان مناسب علیه آنها استفاده کند.
احکام متخلفین هیچگاه متناسب با جرم و خسارتشان نبوده و دایره محدود مدیریت هرگز به عدالت بین نخبه ها و شایسته ها گردش نداشته و محدود به عده ای خاص بوده و هست. نماینده های مجلس ما ادم های اگاهی نسبت به بخش اجرا نیستند و معمولا زمان برای بررسی قوانین نمی گذارند. البته در سفارش فامیل برای استخدام در دستگاه های دولتی زمان زیادی صرف می کنند .
نقص قوانین و مقررات و عدم شفافیت موجب سوء استفاده عده ای محدود شده که هم منابع در اختیارشان است و هم امکان بکارگیری فایل خود در مسئولیت های مختلف را دارند در دستگاههایی که آین نامه استخدامی محکمی ندارند مدیریان سفارش های خود را بکار گرفته و این حق از افراد صلح بیکار گرفته می شود.
فرهنگ کار در کشور کمرنگ شده و بهره وری نیروی کار در خیلی هز سازمانها منفی است و لذا نه تنها تولیدی وجود ندارد بلکه هزینه های سرسام آوری بر سازمان وارد می شود. تعجب ندارد که در حال حاضر صورت های مالی خیلی از سازمان های بزرگ دولتی اعم از شرکت ها و بانکها زیانده هستند .
یک راه بیشتر وجود ندارد اقتصاد کشور باید شفاف شود و شفافیت هم با سیستماتیک کردن تمامی امور اتفاق می افتد مخصو.صا در کشوری مانند ایران که منابع فراوان دارد.
چرا با هر اقتصاد داني كه مصاحبه ميشه ميگه كه نرخ ارز دستوري پايين نگه داشته شده و مثل فنر پريده بالا، اين فنره چرا فقط براي اقتصاد ماست؟ چرا نرخ دلار نسبت به ارزهاي ديگر كشورها تغييرات ندارد و سالها اين نسبتها ثابت مي ماند؟ چرا فكري به حال ارزش پول ملي نميشه؟
دريغ از يك خبر خوب اقتصادي كه باعث افزايش پول ملي شود؟!
تا كي مردم بايد نظاره گر كاهش پول ملي و از دست رفتن سرمايه هاي خود باشند؟!
مسئولان هم كه عين خيالشان نيست و يا سواد درست و حسابي براي مديريت ندارند!!
ارزش پول ملی و دارایی مردم وقتی حفظ میشود که در حوزه اقتصادی افراد کاردان و منضبط و درستکار راس کار باشند اینکه در حوزه دفاعی به جاهایی رسیدهایم و حرفی برای گفتن هست معلوم است در این حوزه افرادی متخصص و و کاردان و دلسوز حضور دارند و کار میکنند که خروجی آن معلوم است و دشمن انگشت روی آن گذاشته و میخواهد جلوی آن را بگیرد آیا در حوزه اقتصادی هم چنین است این کشور به خاطر داشته های خدادادی روی پای خود است و با این حجم سو استفاده از داشته ها هنوز روی پای خود است از همین فردا اگر مسئولین ما بخواهند و مردم را اگر همراه کنند باورش سخت نیست این کشور غنی یکساله تمام کاستی ها را پشت سرمیگذارد و هم پول ملی و هم اقتصاد درست میشود فقط باید کار کرد کار درست و علمی و دلسوزانه .هر چیزی شدنی است و این خارجی ها خوب میدانند که ما روی چه گنجی نشستهایم ولی قدر آنرا نمی دانیم ما چرا ایجوری شد اونجوری شد میکنیم مثلا گفتن فلان حرف در مجامع بین الملی چه گرهی از مشکلات ما را باز خواهد کرد آنها ما را سرگرم حرفهای روزمره میکنند و کار خود را پیش برده و منابع ما را غارت میکنند ما با این حجم ثروت و جوانان تحصیل کرده بیکار باید برنامه ریزی و کار بکنیم ما چی از چین و کره و امثالهم کم داریم که برای فروش نفت به آنها التماس بکنیم ما چرا در صنایع دفاعی رشد میکنیم و صاحب تکنولوژی میشویم ولی در حوزه اقتصاد هر روز عقب میرویم معلوم است در راس اقتصاد افراد نا لایق نشستهاند و وقت و منابع کشور را هدر میدهند باید در حوزه اقتصادی انضباط مالی باشد حساب و کتاب باید باشد خروجی و ورودی اقتصاد باید کنترل شود حسابرسی دقیق باید روی آن اعمال شود هر چیز شدنی است وقت را غنیمت بشماریم این کشور مال همه ماست وجدان خود را قاضی قرار دهیم که آیا در طی شبانه روز چه کار مثبت و قدمی برای کشور برداشتهایم خدایش به عنوان یک دهاتی مرز نشین اینقدر ناراحتم که جملات را پس و پیش نوشتم و حرص میخورم که چقد رما بی خاصیت و بی انگیزه و دشمن خونی کشور به این خوبی هستیم وبه خود نمی آئیم چرا مسئولان ما با این همه امکاناتی که در این انقلاب و کشور بدست آوردهاند یک عدهشان تکان نمی خورند و به روز مرگی افتادهاند چنین شده و چنان خواهد شد و وقت تلف بکنند ما تمام مشکلات را پشت سر میگذاریم اگر فعل خواستن در آن باشد ما توان پشت سر گذاشتن خیلی از کشورهای پیشرفته را داریم باید به خودمان تکیه کنیم و کار بکنیم بیائید به خودمان بیائیم و بدانیم هر مشکلی حل شدنی است اگر ما بخواهیم حل بکنیم....