سرایدار ساختمان ما مرد درشت هیکلی است که هر روز تا ساعت ده صبح می خوابد و شبها قبل از تمام ساکنین برای استراحت به منزلش می رود و اگر ساکنین برای کاری به او رجوع کنند با بد خلقی و بی رقبتی جوابهای سر بالا می دهد
هیئت مدیره ساختمان بارها خواسته اند اخراجش کنند که با وساطت همسرش که زن لاغر اندام و رنگ پریده و زحمتکش و محترمی است منصرف شده اند و ...
همسر سرایدار در قسمت خدمات یک بیمارستان کار می کند و صبح ساعت 5 از منزل خارج می شود و عصر ساعت چهار برمی گردد و به شیفت دوم کارش که نظافت ساختمان و در حقیقت انجام وظایف شوهر است می پردازد !
سرایدار به شدت خشن و بد دهن است و صدای کتک کاری و فحش های او و سکوت زن بیچاره گاهی به گوش می رسد
در تعطیلات 22 بهمن همسایگان شاهد کتک کاری شدید وسط حیاط منزل بوده اند
طوری که سرایدار زن بیچاره را کتک زنان به سمت منزل در گوشه ی پارکینگ روی زمین می کشیده
روز بعد زن سرایدار برای یکی از همسایگان تعریف کرده که پدرش که در یکی از روستاهای شمال زندگی می کرده سال گذشته به رحمت خدا رفته و برادرش گفته که خواهرها باید ارثیه ی خود از زمین کشاورزی و منزل روستایی پدر را رسما در محضر به او ببخشند وگرنه همه را خواهد فروخت سهم ها را پرداخت می کند و مادر را رها خواهد کرد !
خواهر بزرگتر پذیرفته و امضا کرده چون راضی به آواره شدن مادرش نبوده ولی جناب سرایدار ما قبول نمی کند و می گوید سرنشت مادر تو به من مربوط نیست و تو باید از برادرت رسما شکایت کنی و سهم ارث خودت را بگیری وگرنه طلاقت می دهم که برگردی به روستا با مادرت زندگی کنی !!
زن بیچاره به خاطر دختر 5 ساله اش خون گریه می کرده
هدفم از نوشتن این ماجرای دردناک این است که در قوانین ما باگ های بسیار بدی وجود دارد
چرا قانون باید زن را بعد از فوت شوهرش به انصاف بچه ها واگذار کند ؟؟اگر پسری بی رحم بود مادر باید آواره شود ؟؟
چرا مرد باید حق داشته باشد به همسرش اینطور ظلم کند و قانون پشت و پناه زن نباشد ؟
چرا برای کتک کاری و خشونت خانگی برای این زنان بی پناه راهکار منطقی و بازدارنده نداریم ؟؟
بفرمایید بگوید آن 27 بار زد و خورد بین پدر و مادر بچه ها کجا بودند که در برنامه تلویزیونی نباید باشند ؟ندیدن واقعیت و گفتن همه چیز خوب است ما چه قدر خوشبختیم تا کی ؟ 60% زنهای جامع یعنی چی؟واقعأ آن بچه هارا چگونه باید توجیح کرد؟ واقعأ ایجاد سوالهای سخت برای آدم های بیتوان کار بدی است که صدا و سیما انجام داده است!!!!!!!!!
هیئت مدیره ساختمان بارها خواسته اند اخراجش کنند که با وساطت همسرش که زن لاغر اندام و رنگ پریده و زحمتکش و محترمی است منصرف شده اند و ...
همسر سرایدار در قسمت خدمات یک بیمارستان کار می کند و صبح ساعت 5 از منزل خارج می شود و عصر ساعت چهار برمی گردد و به شیفت دوم کارش که نظافت ساختمان و در حقیقت انجام وظایف شوهر است می پردازد !
سرایدار به شدت خشن و بد دهن است و صدای کتک کاری و فحش های او و سکوت زن بیچاره گاهی به گوش می رسد
در تعطیلات 22 بهمن همسایگان شاهد کتک کاری شدید وسط حیاط منزل بوده اند
طوری که سرایدار زن بیچاره را کتک زنان به سمت منزل در گوشه ی پارکینگ روی زمین می کشیده
روز بعد زن سرایدار برای یکی از همسایگان تعریف کرده که پدرش که در یکی از روستاهای شمال زندگی می کرده سال گذشته به رحمت خدا رفته و برادرش گفته که خواهرها باید ارثیه ی خود از زمین کشاورزی و منزل روستایی پدر را رسما در محضر به او ببخشند وگرنه همه را خواهد فروخت سهم ها را پرداخت می کند و مادر را رها خواهد کرد !
خواهر بزرگتر پذیرفته و امضا کرده چون راضی به آواره شدن مادرش نبوده ولی جناب سرایدار ما قبول نمی کند و می گوید سرنشت مادر تو به من مربوط نیست و تو باید از برادرت رسما شکایت کنی و سهم ارث خودت را بگیری وگرنه طلاقت می دهم که برگردی به روستا با مادرت زندگی کنی !!
زن بیچاره به خاطر دختر 5 ساله اش خون گریه می کرده
هدفم از نوشتن این ماجرای دردناک این است که در قوانین ما باگ های بسیار بدی وجود دارد
چرا قانون باید زن را بعد از فوت شوهرش به انصاف بچه ها واگذار کند ؟؟اگر پسری بی رحم بود مادر باید آواره شود ؟؟
چرا مرد باید حق داشته باشد به همسرش اینطور ظلم کند و قانون پشت و پناه زن نباشد ؟
چرا برای کتک کاری و خشونت خانگی برای این زنان بی پناه راهکار منطقی و بازدارنده نداریم ؟؟