آموزش به زبان مادری یا آموزش زبان مادری؟ این پروفسوری که این خلط بزرگ را در عنوان این خبر کرده نمیداند که در قانون اساسی آموزش زبان مادری آمده و نه آموزش به زبان مادری؟
در هر حال آموزش به زبان مادری که برخی هویت طلبان و تجزیه طلبان و پان ها این روزها پدر بوق کرده اند شعاری بسیار ایده آلیستی و غیر واقع بینانه است که تنها برای احساساتی کردن آدمها مناسب است. وگرنه همه میدانیم هر زبانی با گویش های و لهجه های گوناگونی همراه است. تنها یک اسم ترکی یا عربی یا کردی و جز اینها میشنویم ولی شاید ندانیم ترکی هم دارای گویش های متنوع است که حتی روستا به روستا و شهر به شهر با تفاوت قابل توجهی همراه است. حتی گاه در یک شهر محله های آن شهر هریک لهجه خاص خود را در بیان برخی کلمات و ساختارها دارند. دیگر آنکه وقتی صحبت از آموزش میشود از آنجا که ما با تعدد و تنوع زبان های مادری یا بهتر بگوییم گویش ها و لهجات مادری روبروییم اگر اصرار به "آموزش به زبان مادری" داریم با کدام یک از این انبوه مادرانه باید مثلا جغرافی را به دیگر مادرانه ها درس داد. زبان مادر تقی یا زبان مادر حسن یا زبان مادر بایرام؟ کدام ؟ در این حالت یکی از این دو کار را میتوان انجام داد 1 به همه زبان ها آموزش داد بدون برتری یکی بر دیگری. ولی واضح است که این عملا به هرج و مرج و گسیختگی و واگرایی و ناکارآمد شدن سیستم آموزشی خواهد انجامید 2 دیگر اینکه یکی از این گویش های مادرانه را در جایگاه گویش رسمی نشاند و الباقی را وادار به آموزش آن زبان و سپس آموزش با آن زبان کرد چون میدانیم بالاخره در امر آموزش داشتن زبان مشترک قابل فهم اصل مهمی است. این کارکرد را در هر کشوری زبان رسمی دارد . در این حالت نیز بلواها و کشمکش ها و دشمنی های بزرگی راه خواهد افتاد که در مسایل به مراتب کم اهمیت تر نمونه هایش را میان شهرها و طایفه ها میبینیم. بگذریم که در این وضعیت فاشیسم زبانی رخ خواهد داد. یعنی اینکه بالاخره گروهی یا روستایی یا شهری در نهایت مجبور میشود به زور سرنیزه دیگران را وادار به تمکین زبان مادری خود کند. این فاشیسمی است که موجب تفرقه و نفرت افکنی بیشتر میشود. جالب است که این فاشیسم همان چیزی که امروز برخی از این دلواپسان خیرخواهانه یا بدخواهانه به زبان فارسی انگ میزنند. شاهد تاریخی هم بر این فاشیسم زیاد داریم. از عربی شدن کشورهای جهان اسلام تا اجبار کرد ها یا یونانیان یا ارمنیان ترکیه به گردن نهادن به زبان نوپدید ترکی استانبولی. البته دلواپسان آموزش به زبان مادری این تناقض ها را در کشورهای دلخواهشان میل ندارند بینند. کوتاه آنکه این بحث به اندازه ای کلی و گنگ و در نهایت پر از علامت سوال های امنیتی و ملی و همزیستانه است که پیش از ورود به آن باید متوجه بود چه آسیب هایی برای ملیت ایرانی و حفظ یکپارچگی و همدلی اقوام ایرانی به بار خواهد آورد. وگرنه ناخواسته شعاری را سر میدهیم که عملا ما را تبدیل به ستون پنجم تجزیه طلبان خواهد نمود. البته آموزش زبان مادری ارزش بزرگیست که موجب حفظ ارزش های فرهنگی خواهد بود ولی آموزش به زبان مادری بحثی دیگر است که تنها نتیجه آن هدف گرفتن زبان فارسی و ارزش کارکردی و بین الاذهانی آن است. در صورتیکه اگر زبان فارسی به بیرون رانده شود نتیجه جایگزینی خودبخود آن با زبان های دیگر مانند روسی یا ترکی یا انگلیسی که میباید نقش زبان رسمی را ایفا کنند خواهد بود. در پایان باید گفت زبان فارسی یکبار جلوی عربی شدن و ترکی شدن ایران را گرفت که در هر حال ایران یا سرنوشتی همانند مصر پیدا میکرد که به زور سر نیزه عرب شد و زبان های مادری اش به محاق رفت و یا سرنوشتی مانند بیزانس یا کشورهای آمریکای لاتین پیدا میکرد که آنجا نیز زبان های مادری به محاق رفتند.
تا دستور العمل اقای وزیر تدوین بشه دوره وزارت تمام شده این اقا هم برای اینکه خودی نشان بده هر چند وقت یکبار یه حرفایی میزنه نشدنی تواگه راست میگی به مدارس کپری مناطق محروم و سیستم گرمایش وسرمایش مدارس وتامین حداقلی معیشت معلمان برس.
اگه زبان فارسی در مناطقی ک زبان بومی فارسی نیست اموزش داده نشه دراینده چطور مثلا یک فرد بلوچ با یک کرد ارتباط برقرار کنه,این اعث سست شدن پیوندهای ملی وایرانی میشه
این چه زمزمه های شومیست که به گوش می رسد. ما در کشور ایران یک زبان رسمی داریم و آن زبان پارسیست. ما برای این که بتوانیم در این سرزمین باهم کار, مکالمه و پیشرفت کنیم, باید به این زبان سخن بگوییم. در میان خانواده ها می توان به گویش محلی سخن گفت. ایراندوستان به هوش باشند. پاینده ایران.
ما همه از یک نژاد و از یک ریشه هستیم. تنوع زبانی بیشتر نتیجه هجوم و سلطه بعضا دهها ساله برخی قبایل بیگانه بر بخش هایی از کشور است. بیائید در دام بیگانگان نیفتید.
سالی ابلاغ کلاس اول در منطقه عرب نشین عسلویه را گرفتم وقتی سر کلاس رفتم تا هیچ کدام از آنها یک کلمه فارسی تاکنون نفهمیده حتی تلویزیون ایران را هم اون موقع اونجا نمیشد نگاه کرد من که عربی بلد نبودم ولی آموزش و پرورش می گفت معلم حق ندارد زبان محلی در کلاس صحبت کند باید فارسی کتابی حرف بزند حال اگر من زبان آنها را بلد بودم یا کسی هم زبان آنها هم بود نمی توانست ارتباط برقرار کند.
پاسخ ها
ناشناس
||
۲۰:۴۷ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
دقیقا! بواسطه همین جدا افتادن های زبانی اقوام ایرانی است که بحرین از ایران جدا شد و کشورهای دیگر طمع در همین اقوام دورمانده از ادب و زبان پارسی کرده اند و تجزیه طلبان پیاده نظام و غرب و اسراییل هم فرمانده هانشان. زبان ایرانیان زبان ایرانی است که به آن پارسی میگویند.همه مخالفین فراگیر بودن این زبان افکار تجزیه طلبان دارند تا این میراث پدران حکیم ابوالقاسم فردوسی ایرانی را از بین ببرند
در هر حال آموزش به زبان مادری که برخی هویت طلبان و تجزیه طلبان و پان ها این روزها پدر بوق کرده اند شعاری بسیار ایده آلیستی و غیر واقع بینانه است که تنها برای احساساتی کردن آدمها مناسب است. وگرنه همه میدانیم هر زبانی با گویش های و لهجه های گوناگونی همراه است. تنها یک اسم ترکی یا عربی یا کردی و جز اینها میشنویم ولی شاید ندانیم ترکی هم دارای گویش های متنوع است که حتی روستا به روستا و شهر به شهر با تفاوت قابل توجهی همراه است. حتی گاه در یک شهر محله های آن شهر هریک لهجه خاص خود را در بیان برخی کلمات و ساختارها دارند. دیگر آنکه وقتی صحبت از آموزش میشود از آنجا که ما با تعدد و تنوع زبان های مادری یا بهتر بگوییم گویش ها و لهجات مادری روبروییم اگر اصرار به "آموزش به زبان مادری" داریم با کدام یک از این انبوه مادرانه باید مثلا جغرافی را به دیگر مادرانه ها درس داد. زبان مادر تقی یا زبان مادر حسن یا زبان مادر بایرام؟ کدام ؟ در این حالت یکی از این دو کار را میتوان انجام داد 1 به همه زبان ها آموزش داد بدون برتری یکی بر دیگری. ولی واضح است که این عملا به هرج و مرج و گسیختگی و واگرایی و ناکارآمد شدن سیستم آموزشی خواهد انجامید 2 دیگر اینکه یکی از این گویش های مادرانه را در جایگاه گویش رسمی نشاند و الباقی را وادار به آموزش آن زبان و سپس آموزش با آن زبان کرد چون میدانیم بالاخره در امر آموزش داشتن زبان مشترک قابل فهم اصل مهمی است. این کارکرد را در هر کشوری زبان رسمی دارد . در این حالت نیز بلواها و کشمکش ها و دشمنی های بزرگی راه خواهد افتاد که در مسایل به مراتب کم اهمیت تر نمونه هایش را میان شهرها و طایفه ها میبینیم. بگذریم که در این وضعیت فاشیسم زبانی رخ خواهد داد. یعنی اینکه بالاخره گروهی یا روستایی یا شهری در نهایت مجبور میشود به زور سرنیزه دیگران را وادار به تمکین زبان مادری خود کند. این فاشیسمی است که موجب تفرقه و نفرت افکنی بیشتر میشود. جالب است که این فاشیسم همان چیزی که امروز برخی از این دلواپسان خیرخواهانه یا بدخواهانه به زبان فارسی انگ میزنند. شاهد تاریخی هم بر این فاشیسم زیاد داریم. از عربی شدن کشورهای جهان اسلام تا اجبار کرد ها یا یونانیان یا ارمنیان ترکیه به گردن نهادن به زبان نوپدید ترکی استانبولی. البته دلواپسان آموزش به زبان مادری این تناقض ها را در کشورهای دلخواهشان میل ندارند بینند. کوتاه آنکه این بحث به اندازه ای کلی و گنگ و در نهایت پر از علامت سوال های امنیتی و ملی و همزیستانه است که پیش از ورود به آن باید متوجه بود چه آسیب هایی برای ملیت ایرانی و حفظ یکپارچگی و همدلی اقوام ایرانی به بار خواهد آورد. وگرنه ناخواسته شعاری را سر میدهیم که عملا ما را تبدیل به ستون پنجم تجزیه طلبان خواهد نمود. البته آموزش زبان مادری ارزش بزرگیست که موجب حفظ ارزش های فرهنگی خواهد بود ولی آموزش به زبان مادری بحثی دیگر است که تنها نتیجه آن هدف گرفتن زبان فارسی و ارزش کارکردی و بین الاذهانی آن است. در صورتیکه اگر زبان فارسی به بیرون رانده شود نتیجه جایگزینی خودبخود آن با زبان های دیگر مانند روسی یا ترکی یا انگلیسی که میباید نقش زبان رسمی را ایفا کنند خواهد بود. در پایان باید گفت زبان فارسی یکبار جلوی عربی شدن و ترکی شدن ایران را گرفت که در هر حال ایران یا سرنوشتی همانند مصر پیدا میکرد که به زور سر نیزه عرب شد و زبان های مادری اش به محاق رفت و یا سرنوشتی مانند بیزانس یا کشورهای آمریکای لاتین پیدا میکرد که آنجا نیز زبان های مادری به محاق رفتند.