فلسفهٔ بیمه ،اینگونه بود که یکی برای همه ،و همه برای یکی ، بدین معنی که اگر اتفاقی برای یک نفر رخ داد ، همه کمک کنند تا جبران تأدیهٔخسارت دیده بشود و برای فردی که عامل اتفاق بوده نیز مشکلی پیش نیاید ؟اما در ایران بلحاظ اینکه ، همه چیز بر مبنای تظاهر پایه ریزی گردیده است ؟ از این فلسفهٔ انسانی حد اکثر سؤ استفاد مالی را ماسسین میبرند ،و بنوعی ناندانی شده است ؟، بگونه ای که شاعبهٔ کلاشی ،و دزد بودن در این زمینه بسیار بالا است ؟ چرا باید در ایران در هر ساعت دو نفر در سانحهٔ جاده ای کشته شود ؟ و چند برابر آن مصدوم ؟ آیا بجز بی فرهنگی ،، نقص قانون عامل دیگری وجود دارد ؟،، بی فرهنگی بطور عام ، ؟،،،، در دیگر کشورهای توسعه یافتهٔجهان ، حق بیمه بر مبنای عملکرد ، شخص تعیین میشود ؟ اما در ایران بر بنای نوع خودرو ؟،،، مالیاتی که شرکتهای بیمه گر باید در عملکرد اقتصادی خود پرداخت کنند ،را از بیمه گزار میگیرند ؟، مبلغ هنگفتی تحت عنوان عوارض از بیمه گزار دریافت میکنند که باید همان عوارض خودرو باشد که به شهر داریها پرداخت گردد ،و اما شهرداری تهران ، برای طرح ترافیک ،و کاهش آلودگی مجددا عوارض میگیرند؟،، و طرح کاهش آلودگی ،هوا ،و ترافیک شده سوپر هایپر برای شهرداری ؟،، مسولین فقط میخواهند بنوعی با وضع قانون من درآوردی خودشان جیب ملت را خالی کنند ، اگر چه خالی هست اما میخواهند خالیتر بشود ؟ آنگاه اینهمه فساد هم هر روز بیشتر میگردد ؟،،،،
پسر من پارسال در سانحه تصادف همراه با دوست خود از دنیارفتن:کارشناس اول مقصررا راننده سواری و اداره راه معرفی کرد؛بعدا اداره راه خود را کنار کشید در صورتی که مقصر اصلی هم بود کارشناسای بعدی اسمی از اداره راه نبردن .فقط اسم عدالت واسلام را میگن خودش جایی نیست