راه كار واقعي تنها تغييرات اساسي در سياست هاي كلي گره خورده .
آزاد سازي تمامي قيمت ها كه قطعا با تفكرات فعلي فقط تورم زاست و بايد با تفكر نو و در راستاي اهداف واقعي باشد .
حذف حداقل چهار صفر از پول ملي كه اون هم با هزينه بسيار زياد همراه خواهد بود و در صورت افزايش تورم به جايگاه قبلي خود با هزينه كرد بيهوده همراه خواهد بود و نيازمند كنترل تورم و تغيير سياست هاي كلي نظام هست.
تقويت پول ملي و آزاد سازي بازار سرمايه و جلوگيري از دخالت سازمانهاي دولتي و نظامي و حاكميتي در نظام پولي و تغيير رويكرد از مديريت بازار به نظارت بازار .
كوچك سازي دولت تا حداكثر 1 ميليون نفر كه باعث رقابتي شدن كسب درآمد ميشه .
و راهكارهاي اقتصادي كه قطعا كارشناسان اقتصادي بيشتر از من شهروند بلدند و نيازي به نظر سنجي ندارند و قطعا موارد بالا و خيلي از موارد ديگر بارها و بارها توسط اونها اعلام شده اما كو گوش شنوا .
باقي راهكارها شعارهاي بيخود و راهكارهاي بدون كاربرد از طرف عامه جامعه محسوب ميشه كه با ديدگاه هاي شخصي و احساسي بيان ميشه كه شايد با آزمايش و خطاي بيخود فيل رو توي پيكان جا بدهند.
ديگه كارمون به جايي رسيده كه شما هم بين بد و بدتر واقع شدن از مردم نظرسنجي و نظر خواهي مي كنيد !؟ دست ورداريد از اين بازي هاي سياسي و فريبنده .
اين همه معادن و ذخاير ارزشمند در كشور دلريم ، اينهمه نيروي هاي مستعد و سرمايه انساني در كشور داريم . حق اين مردم ، ايني نيست كه شماها براشون ساختيد . كاش به اندازه يك گندم ، قدر اين مردم را مي دونستيد .
راه حل بهتر من تعامل سازنده حتی با دشمنان است. معنی حرف من پذیرفتن شرایط آنها نیست، دیکته شرایط خودمان است. عدم مذاکره و تعامل بیشتر به معنای ضعف است تا قدرت. معنایش اینست که ما به عنوان حاکمان و اداره کنندگان مملکت (می ترسیم) مذاکره کنیم مبادا انگ ترسو بخوریم! مبادا کسی به ما بگوید به فکر منافع ملی مان هستیم!!! مبادا کسی بگوید ذره ای اشتباه کرده ایم...راه را اشتباه رفته ایم..یا تصمیم اشتباه گرفته بودیم...حق گرفتنی است. با نشستن و حرف نزدن و مذاکره نکردن نمی توان حق را پس گرفت. کسی برای این مقاومت ما ارزشی قائل نمی شود....
حال و روز عموم مردمان را درک کردن مشکل است. به ویژه برای آنانی که صبحانه، ناهار و شامشان سر جایش است، نگران بیماری نیستند و اگر بیمار شدند برای (تبیین آرمانها) به کشورهای خارجی می روند. نگران فرزندانشان نیستند چون با بودجه بورسیه در آنسوی مرزها درس می خوانند. نگران مسکن، ماشین، تغییر قیمت و ... نیستند چون مثلا برای جابجایی در شهر، خیابان را برایشان قرق می کنند و چراغ های راهنمایی مسیر همگی برایشان سبز می شود. چنین افرادی درد نان نچشیده اند و غم نان نخورده اند که ایمان از کف بدهند و دست از شعار بردارند. اگر جگر گوشه شان، نیم شبی تصویری از دانشگاه خود در شبکه های اجتماعی منتشر کنند یا کریسمس را به جشن بنشینند، تنها به یک تکذیبیه بسنده می کنند.
سلام
بنظرم کوپن الکترونیکی بهتره بخاطر اینکه دولت خودش را موظف میکند تا نسبت به سیستم تهیه و توزیع اقلام حداقلی افراد جامعه مسئول باشه . مشکل اصلی در سیستم تامین و توزیع هست که دولت فعلا خوب نتوانسته مدیریتش کند .