به هر حال به شما که بد نشد بااستفاده از نام واوازه پدرت الان در امریکا زندگی میکنی واقعا اگر مردی بیا ایران زندگی کن ولی من ازقدیم که بچه بودم همیشه شنیدم تختی خودکشی کرده تابناک می تواند زحمت کشیده با یک سوال خودکشی تختی بله وخیر یک نظر سنجی بگذارد تختی هم مثل صمد بهرنگی بود که اول گفتند شاه او کشته وبعد اعلام کردند از خودشان به دروغ مطرح کردند

به هر صورت خیابان تختی که به مولوی وصل می شود خیلی شلوغ و ناجور است .کاش اسم بزرگراه نیایش را میذاشتند تختی نه هاشمی رفسنجانی و اسم اون خیابون آزاردهنده و شلوغ و نامیزون رو می ذاشتند مثلا همون هاشمی.

روان جهان پهلوان شاد. بابک هم دلاورانه حقیقت تلخ خودکشی پدرش را گفت

ایشون بیاد ایران بعد در باره ی ایران و ایرانی وفرهنگ ایران نظر بده

در سخنان بابک نکته ای نظرم را جلب کرد بزرگترین اشتباه ما ایرانیان که از ان صدمات بسیار خورده ایم این است که وقتی کسی در کاری موفقیتی نسبی بدست میاورد بیکباره او را تبدیل به یک اسطوره میکنیم واو را از جمیع اشتباهات وخظاها مبرا میدانیم واین خطای بسیار بزرگی است وابنکار در بلاد کفر انجام نمیشود ویکی از عوامل موفقیت انان همین است

پسر جان چون گفتی کار ساواک نیست خوب معلومه باید برای مادرت این حرف رو در بیارن ... مردم دانستنی ها رو خوب می دونن... کسی به حرف این بابا و اون صدا توجهی نمی کنه...

خب اینم که حرف استاد مشایخی شد یعنی خودکشی تختی. فقط مشایخی گفته به خاطر اختلاف با همسرش ولی بابک تختی معتقده چون مرحوم تختی نتونسته جامعه اشو درست کنه سرخورده شده . دلش ی جامعه آرمانی میخواست که امید نداشت مهیا بشه،.ولی هر دوشون نظر به خودکشی داشتن.

اولا وقتی فردی همه حقیقت رو درباره یک موضوعی نمی دونه، نباید درباره آن موضوع اظهار نظر کنه و جمشید مشایخی که عزیز ملت ایران هستند، در آن برنامه کذائی تلویریون نمی بایستی یا قاطعانه در باره جهان پهلون اظهار نظر می کردند. از لابلای برخی نوشته ها می توان اینچنین استنباط کرد؛ تختی شاید با همسرشون اختلاف نظر می داشتند، ولی این امر اصل حقیقت نیست. به نظرم خانم ایشون باعث شده بودند که جهان پهلوان احساس تنهائی کنند و به همین جهت یک خانمی رو به صورت ازدواج موقت عقد کرده بودند و باز هم امکان دارد که همسرشان بانو توکلی از این امر آگاه و اختلافشان تشدید شده باشد، آنهم بعد از تولد بابک عزبز. پرویز ثابتی معاون فراری ساواک، در کتاب (در دامگه حادثه ) این راز رو افشا کرده است. به هر حال زندگی در چشم این مرد بزرگ به قدری تیره و تار شد که دست به خودکشی زد. اما چرا مرگ این بزرگترین پهلوان ایران به صورت رازگونه درآمد و باعث استفاده اپوزوسیون و شخصیت هائی مانند آل احمد قرار گرفت، باید در ندانم کاری رژیم ضد ملی و خیانتکار محمد رضا شاه دانست. ایشون نه این که در آن هنگامه که به ملت شوک وارد شده بود، جرات تعیین یک هیئت حقیقت یاب را نداشت، بلکه یک هفته بعد از این واقعه شوکه آور ملی دستور داد که هیچ مطلبی در باره تختی در روزنامه ها و مجله ها نوشته نشه!!! و همین دستور ابلهانه و احمقانه موضوع رو بغرنج و کاملا سیاسی کرد. به طوری که اپوزوسیون خودکشی رو قتل وانمود و بر روی آن مانور بسیار در داخل و خارج از کشور داد و پایه های حکومت آن رژیم ضد ملی با این واقعه و وقایع دیگری که اتفاق افتاد لرزید و فرو ریخت. همه ایرانیان برخیزند و به روح این پهلوان بزرگ ملی ایران صلوات و درود بفرستند

این که چرا بابک تختی و همسرش برای همیشه از ایران رفتند رو خیلی ها خوب می‌دونن....نکته دوم این که مبدا کلیه شایعات در مورد زندگی زناشویی تختی ،این هست که بلافاصله بعد از فوت تختی برادر وی از همسر تختی شکایت رسمی در دادگستری کرد مبنی بر اینکه رفتارهای همسر وی منجر به خودکشی تختی شده است و در زمان خاکسپاری و مراسم های متعاقب آن نیز ،برادر تختی در مقابل جمعیت عظیم مردم ،همسر وی را سرزنش میکرد،البته این سرزنش هیچگاه بخوبی تبیین نشد که آیا بعلت ناسازگاری و یا خدای نکرده خیانت است. و این شکایت در آن زمان شدیداً از سوی مطبوعات زرد و تحریک ساواک پیگیری و بوق و کرنا میشد.متاسفانه برادر تختی چند ماه قبل از انقلاب فوت کرد و خیلی سخنان را با خود به آن دنیا برد.خیلی ها تحریکات ساواک را محرک شکایت برادر تختی می‌دانستند و وی را به ساده لوحی و غریب خوردن متهم میکردند.در هر صورت اگر این سخنان و شکایت ها از سوی برادر تختی نبود ،شان قهرمان خیلی محفوظ تر میماند و حقیقت خیلی زودتر معلوم میشد.این شکایت عملا منجر به انحراف پرونده قتل یا خود کشی تختی شد.

به شما چه که در امریکا چه میکند بماند تا خدکشی شود؟؟
بعدم این پیرمرد محترم بتازگی این اراجیف را بیان فرموده وایشون جواب دادند.
لطف کنید از افراد بت نسازید.
قبلا هم به رضاعطاران پریده بود