خواهر زاده من اومده بود مثلا عید دیدنی البته از چند ماه پیش هی زور میزد که بیاد و من میدونستم که برای عقده گشایی میاد و رو نمیدادم خلاصه اومد تا نشست خودش و زنش سر صحبت رو باز کردند که پنت هاوس خریدیم حالا منظورشون طبقه ۵ یک آپارتمان (چون طبقه آخر بود حالا شده پنت هاوس بدون اینکه تعریف پنت هاوس رو بدونه) ت ی نظرآباد آبیک هست بعدش خودش رو مهندس مترو خطاب میکرد در حالیکه دیپلمه هست و الان داره لیسانس روابط عمومی دانشگاه علمی کاربر ی میخونه ، زن و شوهر با هم کورس گذاشته بودند و به هیچ کس مجال نمیدادند و یکبار ترکیه رفته بودند و یکبار هم به لطف ارز مسافرتی به تایلند ، اینا رو هم به ما حالی کردند و تعریف و تعریف ، حال ما رو حسابی به هم زدند و تصمیم گرفتم دیگه ریختشونو نبینم
به نظرم مقاله بیخودی بود متاسفانه مرتب آدم ها را از هم دورتر میکنید آدم ها با همین صحبت ها احساس همدلی می کنند آدم ها اگر با هم درددل کنند دیگر کسی افسردگی نمی گیرند وقتی من میزان زیادی اجاره میدهم و این را برای نزدیکانم میگویند همدلی آنها کمی آرامش میدهد قدیم که مهمانی زیاد بود نه کسی افسردگی می گرفت و نه این همه چشم و همچشمی بود
هیچکدام ز اینها نیست که مردم گفتند ...........شما نزدیک عید یا تعطیلات می شود به جای اینکه ارزان کنید سفرهها را ..... .بلیط ها را هنل ها را وووووووووووووووووووووسایل راحتی مردم رادرسفر اماده کنید .برعکس میکنید .همه چیز را صد بربار میکند تا مردم دید و باز دیدن وسفر نروند خوش نگذرونند ..چون اعتقاد به افسردگی .گریه و زاری دایم عزاداری دارید وووووووووووووووودارید .همین
بحث بزرگی رقم های اختلاس واینکه ای کاش ما هم میتونستیم اختلاس کنیم و نحوه خرج کردن درآمد اختلاس و اینکه اختلاسگرها هم میگویند این پول ها از عنایت خداوند است ، جزو شیرین ترین گپ های امسال هست.
با همکاران رفته بودیم دیدن مدیر شرکتمان که از حج واجب برگشته بود . بچه ها چند بار گفتند
قبول باشه حاج آقا ، چند بار گفتند هوا چطور بود؟چند بار گفتند مدینه گرمتر بود یا مکه؟! من به
همکارانم گفتم چند دفعه این سئوالات را تکرار میکنید؟ یکی از بچه ها گفت خوب چی بگیم؟
گفتم بگوئید مشهدی بود ، کربلایی شد ، مکه رفت ، عجب بلایی شد!