این صفهای طولانی بنزین علاوه بر فقر ذهنی اکثریت مردم ، بیشتر نشان دهنده عدم اعتماد کامل مردم به مسولین است .
مردم را به روزی انداخته اند که اصلا اعتمادی به یکساعت دیگر خود ندارند .
واقعا از جناب مظاهری تعجب می کنم که در دانشگاه دارند تدریس می کنن و نوشته ایشون رو یک روزنامه و شما تیتر زدید !!!!!!!!!!!! روابط استراتژیک و راهبردی !!!!!!!!!!!!!!! حتی یک بچه بی سواد چهار ساله هم می دونه اینها خیلی وقته کهنه شده و تنها چیزی که الان دولتها دنبالشون هستند و ملتها با دقت مراقب ، منافع ملی فقط برای مملکت خودشون است و جنگ ایدئولوژیک و فامیل سالاری و طایفه گری و سهمیه بازی و آرمان سازی و خود و فرزند و نوه و .... سرکار بودن و یک عده همیشه خوب و بقیه همیشه بدو فقط شما دراینجا می بینید
دولت درست است بنزین ارزان می فروشد اما اولاْ چندین برابر آن را بطور غیر مستقیم از جیب مردم برداشت می کند. همین دلاری که دولت روی ۱۵۰۰۰ تومان نگه داشته و همین سکه ای که روی ۵ هزار نگه داشته و انواع عوارض و مالیاتی که دریافت می کند از قبیل عوارض گمرک و ماشین و ... نمونه ای از آن است. یک کارگر و مهندس و مدیر اروپایی حقوقی بین ۳۵۰۰ الی ۵۰۰۰ یورو معادل ۵۰ الی ۸۰ میلیون تومان دریافت می کند (بماند کسانی که حقوق بالا می گیرند با اهرم مالیات یکسان سازی می شوند) در حالی که یک وعده غذا معادل ۱۲ دلار یا ۱۸۰۰۰۰ تومان است اگر دولت می خواهد بنزین را گران کند و همانند اروپا کند اول چنین حقوقی را برای قشر حقوق بگیر فراهم و تورم را از کالاها بردارد و سپس اقدام کند و بنزین را گران کند وگرنه اگر بنزین را ۳۰۰۰ تومان هم کند با این سیاست یقین بدانید که ۶ ماه دیگر بدلیل بی ارزش شدن پول ارزش مبلغ بنزین به کمتر از ۱۰۰۰ تومان نزول و همین وضعیت تکرار خواهد شد چنانچه قبل هم تجربه کرده ایم اما درس نگرفته ایم. ای کاش مسئولین اقتصادی چنین چیزی را درک می کردند و بقدر کافی مردم را عذاب نمی دادند
صف بلند بنزین نشانه فقر ذهنی نیست، نشانه شدت تنگنایی است که مردم در آن قرار دارند . امروزه کار بسیاری از حانواده ها به جایی کشیده است که اگر بتوانند سی چهل لیتر بنزین ارزانتر بزنند خود در حکم یک صرفه جویی یکی دو درصدی در درآمدشان است، که گرچه ممکن است به نظر برخی هیچ باشد، اما برای خانواده ای با درآمد ماهی یک و نیم میلیون بسیار زیاد است و این گزارش نشان می دهد که نویسنده واقعا از حال و روز بسیاری از ایرانیان بی خبر است. ما چهل سال گذشته را در صف ها سپری کرده ایم، صف نان، گوشت، روغن، برنج، اعزام به جبهه، و ...
مردم را به روزی انداخته اند که اصلا اعتمادی به یکساعت دیگر خود ندارند .